میمِ قصه‌گو
میمِ قصه‌گو
خواندن ۲ دقیقه·۲ سال پیش

دوشنبه 3 مرداد

خیلی زود بیدار شدم و از صبح همینطوری یه کله کلاس داشتم. کلا امروز ساعت کار کردنم خیلی بالا بود. آخر شب حالم داشت از خودم بهم میخورد و به شوعرک گفتم بیا بریم بیرون.

میدونی؟ دو سه روزه هی میخوام ورزش کنم و هی چون وقت ندارم نمیتونم. اینکه چیزی نیست. حموم رو وصل کردم به ورزش، چون ورزش نمیکنم حموم هم به دنبالش نمیرم. خیلی وحشتناک شده.

یک دوره ای داشتیم میرفتیم که امروز روز آخرش بود و میخواستنند گواهی نامه بدهند. یک نفر انگار کل کلاس رو شرکت نکرده بود. دوره در مورد افراد دارای معلولیت بود و ما در طول دوره چقدر بحث کردیم که آقا چرا عبارت افراد دارای معلولیت درسته و چرا نباید بگیم روشن دل و نمیدونم توان یاب و توان خواه. جواب رو اینجا مینویسم چون اینجا پابلیکه، دونفر آدم میخونن یاد بگیرند. اوکی داشتم میگفتم، نمیگیم توان یاب و توان خواه و توان جو چون همه ی انسان ها با هر ویژگی ای قطعا به دنبال توان بیشتر هستند و توان جویی میکنند، نه فقط افراد دارای معلولیت. افراد نابینا رو نمیگیم روشن دل چون لازم نیست حالت روحانی و مقدس طور به این افراد بدیم اینها هم مثل بقیه خوب و بد دارند. همچنین لازمه که روی فردیت آدمها تمرکز بشه قبل از اینکه خود ویژگی بُلد باشه اصلا. بعد تو فکر کن در طول 4 روز جلسه این موضوعات بحث شد و این داستان ها. حتی افراد غیر معلول هم اومدن گفتن که آره شما الکی حساسید روی واژه ها و اینها همه بازی با کلماته و چرا به اصل موضوع که ما میخوایم به شما کمک کنیم نمیچسبین؟ بعد هی گفتیم حاجی کلمات بار داره. کلمات نشان دهنده تفکر و فلسفه ی ادم هاست. یعنی چی بازی با کلماته. خیلی عجیبه ها. فکر کن به جای اینکه ازت بپرسن چی صدا کنیم تو رو؟ خودشون یه اسمی بذارن روت و اگه اسمت اون نباشه حق هم نداری اعتراض کنی. وگرنه محکوم میشی به اینکه حساسی! خلاصه فکر کن بعد از این 4 جلسه بحث ها، موقع اعطای گواهینامه یکی اومد عرض اندام کنه و تشکر و یهو گفت که آره من خیلی تشکر میکنم بابت برنامه خیلی خوبتون. چقدر توانمندن این معلولا. حیفه بگیم به اینها افراد دارای معلولیت، به خدا به افراد کوته فکر که به ظاهر جسم و ذهن سالمی دارن، باید گفت معلول. یعنی خوبه مدیر جلسه حرفش رو قطع کرد گفت اصلا جاش اینجا نیست. اصرار هم داشت ادامه بده. من حس میکنم این حرف رو هزار بار از مدیرای بهزیستی تو جشن هفته جهانی ناشنوا شنیدم. هزار بار گفته شد که اره اون مسئولانی که حرف نمیشنون ناشنوا هستن. بشین سرجات بابا. الان مثلا ما خوشحال میشیم تو تایید میکنی ما ناشنوا نیستیم؟!

خلاصه که گل منگلی های من! کاش اگه مطمئن نیستیم کمتر حرف بزنیم و بیشتر یاد بگیریم. بیشتر گوش بدیم. گوش دادنه عجب چیزیه ها.

از امشب بگم برات که رفتیم آب و آتش و من از فکر به اینکه کینگ رام باهام مصاحبه کنه ذوق مرگ شدم. دلم میخواد وقت کنم و این کمپین کوفتیمم بزنم.

جایزه برای خودم طراحی کنم؟ این هفته تینت لب :)

دارای معلولیتروشن دلکینگ رام
من هر از گاهی مینویسم ولی اینجا شاید بیشتر بنویسم از روزهایم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید