میمِ قصهگو·۲ سال پیشاولین آخر هفتهی مردادخیلی عجیبه که با این که این همه گرونی اومده و من خیلی استرس دارم برای مدیریت مخارج، بازم داریم هزینه های بیخودی میکنیم. مثلا رفتیم عینک دود…
میمِ قصهگو·۲ سال پیشدوشنبه 3 مردادخیلی زود بیدار شدم و از صبح همینطوری یه کله کلاس داشتم. کلا امروز ساعت کار کردنم خیلی بالا بود. آخر شب حالم داشت از خودم بهم میخورد و به شو…
میمِ قصهگو·۲ سال پیشیکشنبه 2 مردادهیچ باورم نمیشود که دیشب و احتمالا پریشب یادم رفته باشد بنویسم. دیشب که سر درد تخمی داشتم که سر منشاش آبدوغ خیار با سیر فراوانی بود که بعدا…
میمِ قصهگو·۲ سال پیشجمعه 31 تیرامروز تخمی بود. شبیه جمعه نبود. از یه نظرهایی جمعه غروب بود. دیشب بد خوابیده بودم. هرچند میدونستم که قراره کسی به خونمون بیاد، باز هی خوابم…
میمِ قصهگو·۲ سال پیشپنجشنبه 30 تیرواقعا حافظهی ماهی طوری دارم. آخر شب است و هیچ یادم نبود که اینجا را ساخته ام که هرروز بیایم اینجا بنویسم. داشتم میخوابیدم که یادم افتاد. ا…
میمِ قصهگو·۲ سال پیشچهارشنبه 29 تیرشوعرکِ من،عزیزم خیلی دلم میخواست برات بنویسم از صبحم و ماوقع آنچه شد. هی کار پشت کار. من ساعت 10.15 با احساس خیسی در ناحیه کس بیدار شدم. ف…