ویرگول
ورودثبت نام
Melika_Shiyasi
Melika_Shiyasi
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

آرزوی دل...

دل در هوس یک آغوش

بی وقفه می‌تپد...

و کوبش او نفسم را به شماره می‌اندازد

دل در هوس لبخندی

تلخ می‌خندد و تلخی‌هایش فریاد می‌زنند...

دل من در هوس یک آغوش

به وسعتِ مهرِ آبیِ آسمان

سکوتِ ابرها

نگاهِ خورشید

و کوبش او چشم‌هایم را مدام بارانی می‌کند...

در هوس خیالِ او

شب‌ها امید می‌بافم

روزها رج به رج از هم می‌گریزند...

شب‌ها گریه‌هایم را برای لبخند روز پایین می‌ریزم

روزها خیال او قرارم را می‌دزدد

در هوس خیال او...

خودم گمشده‌ام...

در حسرت‌های قلبم

خود گمشده‌ام و خیالم به هر کجا می‌رود

فکر لحظه‌ای آرامش، او را می‌خنداند

فکر کمی وصال، می‌رقصاندش

اما گاه فکر رفتن و نرسیدن، کشتی‌هایش را غرق که نه

خودم را غرق می‌کند!

دلِ من

در هوسِ یک آغوش

چشم انتظار است...

ملیکا شیاسینویسندههنر
اینستاگرام: melika_shiyasi - نوشتن هنر من است‌!
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید