کتاب کتابخانه نیمه شب اثر مت هیگ همان کتابی است که باید بخوانید؛ اگر در وجودتان حسرت دارید، اگر احساس میکنید تصمیمات عاقلانه ای نگرفتید، یا اگر احساس میکنید اگر تصمیم دیگری میگرفتید زندگی شادتری داشتید. این کتاب در ۳۵۲ صفحه با ترجمه محمدصالح نورانی زاده توسط انتشارات کوله پشتی منتشر شده است. من از طریق سایت طاقچه این کتاب را خواندم.
این کتاب درباره زنی به نام نورا سید هست که از شدت افسردگی تصمیم به خودکشی میگیرد و در کتابخانه نیمه شب بیدار میشود....
نویسنده با انتخاب سید به معنی دانه به عنوان نام خانوادگی تصمیم هوشمندانه ای گرفته؛ اینکه هر کدام از انسانها به اندازه دانه شن بی ارزش ولی تاثیر گذار در دنیای اطرافشان هستند. هرگز اهمیت چیزهای کوچک را نادیده نگیرید.
با خواندن این کتاب میتوانید احتمالات مختلف زندگی تان را تجربه کنید. زمانی را به خاطر بیاورید که میخواستید پیشنهادی بدهید اما از روی ترس ندادید. نمونه کپی شما پیشنهاد را داده و در جهان موازی دیگری بر مبنای آن به زندگی ادامه میدهد. پس به ازای هر تصمیم و هر تردیدی یک جهان موازی وجود دارد.
چیزی که مسلم است شما هیچ وقت نمی توانید صد در صد از زندگی تان راضی باشید و حتما لازم نیست زندگی را درک کنید و معنایی برای آن بیابید، شما فقط باید آن را زندگی کنید.
به طور کلی ایده داستان فوق العاده بود البته به شخصه ترجیح میدادم این ایده به ذهن نویسنده قوی تری می رسید و کتابی با قدرت تخیل بهتر و نگارش زیباتر میخواندم اما کتابی بود که تلنگری به شما می زند تا زندگی تان را ادامه دهید و حسرت تصمیمات گذشته را نخورید.