من مادر دو نوجوان هستم .یکی از سوالاتی که مکرر ازمن پرسیده می شود این است که "چطور فهمیدی چه زمانی برای بچه دار شدن آماده شدی؟"
اینجا قصد دارم پاسخم را با شما به اشتراک بگذارم.
برای من، فرآیند تصمیم گیری روشن بود. تمام زندگی ام می دانستم که بچه نمی خواهم.
کودکی ام در خانواده پرجمعیتی گذشت. وضعیت مالی خانواده ، در سطح متوسط رو به پایین بود .
دختر دوم خونه بودن و سه خواهر کوچکتر داشتن ، منو به این نتیجه رسوند که هرگز بچه دار نمی شم.چرا که
به نظرم می رسید بیشترین ناراحتی بین والدینم ، مربوط به مسائل مربوط به ما بچه ها ست.
آرزووها و جاه طلبی ها و نیازهای مالی من در دوران کودکی ام برآورده نشدند و حسرت های زیادی در دلم ماند.
همینطور فکر می کردم دنیا خیلی هم جای قشنگی نیست پس چرا باید یک موجود بی گناهی رو به این دنیا بیارم واون بچه رو ، بدون اینکه خودش انتخاب کرده باشه ، در معرض رنج کشیدن ، قرار بدم.
خب وقتی 22 ساله شدم با همسرم آشنا شدم و ازدواج کردم . فکر کردم بعد از ازدواج، روزی به مادر شدن اشتیاق پیدا می کنم.بنابراین منتظر ماندم و منتظر ماندم. اما از اشتیاق به بچه خبری نبود.
با همسرم توافق کردیم که وقتی به شغل ایده آل رسیدیم ، خونه رویا یی مون رو خریدیم ، سفر رویایی مون رو رفتیم و به درآمد دلخواه مون رسیدیم ، اونوقت به بچه دار شدن فکر خواهیم کرد اما همیشه دلایلی وجود داشت که توجیه کنیم چرا هنوز زمان ایده آلی برای بچه ، نرسیده است.
بعد از گذشت چند سال ، از لحاظ مالی احساس ثبات می کردیم، از سفرهای بدون بچه لذت میبردیم و اساساً میگفتیم: « همه چیز اینطوری که هست خیلی خوب است . خانواده دو نفره مان خیلی هم کامل است .بچه بماند برای آینده . »
فکر میکنم ما احتمالا از تغییر شرایط پایدارمان می ترسیدیم .
وقتی هر دو وارد دهه چهارم زندگی شدیم ، متوجه شدیم از لحاظ احساسی ، اشتیاقی برای بچه نداریم اما از لحاظ عقلی و منطقی باید بچه دار شویم.
من نگران بودم که عدم تمایلم به مادرشدن ، باعث شود بعدها نتوانم به راحتی با مادر بودن کنار بیام .
تا اینکه من پسرم را در 31سالگی به دنیا آوردم. بارداری او برنامه ریزی نشده بود، اما از همان لحظه ای که پسرم را دیدم عمیقاً دوستش داشتم و هرگز از داشتنش پشیمان نشدم. اونقدر احساس مادر بودن برایم تجربه لذت بخشی بود که دوباره در 34 سالگی دخترم را به دنیا آوردم.
نه تنها این دو فرشته جای خودشون رو در خانواده ما باز کردند ، بلکه ما آنقدر با بچه ها سازگار شدیم که حالا حتی نمیتوانیم تصور کنیم که زندگی قبل از بچه ها ، چطور بوده ؟
من همیشه می گویم که زمان مناسب برای بچه دار شدن وجود ندارد.من قبل از مادر شدن ، آمادگی بچه دار شدن را نداشتم، اما بعد از تولد پسرم ، خودم را آماده کردم.
شما چطور؟ آیا در حال حاضر به این موضوع فکر می کنید ؟ اگر بچه دارید، از کجا فهمیدید که آماده هستید؟ خیلی کنجکاوم که بشنوم…