ویرگول
ورودثبت نام
عبدالناصر عبایی
عبدالناصر عبایی
عبدالناصر عبایی
عبدالناصر عبایی
خواندن ۳ دقیقه·۱۳ روز پیش

بازتاب شعف

مقدمه: پارادوکس لذت و ناتوانی زیستی

در طول تاریخ، علم همواره به «چگونگی» فرآیند تولیدمثل پاسخ داده است، اما در پاسخ به «چرایی» برخی پدیده‌ها ناتوان بوده است. یکی از این پدیده‌ها، تمرکز شدیدترین تجربه حسی انسان (اوج لذت جنسی) در لحظه‌ای است که پتانسیل خلق یک زندگی جدید وجود دارد. یک مشاهده دقیق بیولوژیک نشان می‌دهد که توانایی تجربه این لذت، با توانایی تولیدمثل رابطه مستقیم دارد؛ انسان در کودکی (پیش از بلوغ) و در کهولت (پس از کاهش میل جنسی و باروری) از این تجربه محروم است. اما چرا؟ آیا این فقط یک جایزه شیمیایی برای بقای نسل است، یا رازی عمیق‌تر در میان است؟

فرضیه اصلی: لحظه صفر و انفجار جدایی

نظریه «بازتاب شعف» پیشنهاد می‌دهد که آگاهی (روح) پیش از ورود به این جهان، در وضعیتی از «وحدت مطلق» یا «اقیانوس آگاهی» قرار دارد. برای اینکه این آگاهی وارد کالبد محدود و مادی جنین شود، باید از آن منبع کل جدا شود.

این جدایی، یک فرآیند پرانرژی است. همان‌طور که ورود یک شهاب‌سنگ به جو زمین با اصطکاک و تولید نور و گرمای عظیم همراه است، ورود روح به ماده نیز باعث تولید موجی از انرژی می‌شود. آنچه والدین در لحظه نزدیکی حس می‌کنند، در واقع «پژواکِ انرژیِ» ناشی از کنده شدن یک روح از منبع اصلی و اشتیاق آن برای تجربه حیات مادی است.

ارکان نظریه «بازتاب شعف»

۱. شوق روح در نوبتِ تولد: در این دیدگاه، منشأ اصلی لذت، هورمون‌ها نیستند؛ بلکه «شادیِ بدویِ» روحی است که در آستانه تولد قرار دارد. این روح که از یک زوج به دنیا خواهد آمد، چنان شوق و شعفی برای ورود به دنیا دارد که حس خود را با والدین به اشتراک می‌گذارد. لذت جنسی، در واقع سیگنالی است که از طرف «آگاهیِ جدید» به والدین مخابره می‌شود.

۲. آنتروپی حافظه و فراموشی تدریجی: این نظریه تبیین می‌کند که چرا ما دنیای قبل از تولد را به یاد نمی‌آوریم. فرآیند مادی شدن، با یک «انفجار آگاهی» در لحظه لقاح آغاز می‌شود (بالاترین سطح لذت و ارتباط با کل). اما با رشد جنین و تکامل سیستم عصبی، این حافظه به تدریج ضعیف می‌شود تا فرد بتواند در محدودیت‌های دنیای مادی رشد کند. حس عمیق مادر به فرزند در طول بارداری، در واقع باقی‌مانده‌ی همان موجِ اولیه لذت و شادی است.

۳. تبیین محدودیت در دو سرِ طیف عمر: چرا کودکان و سالخوردگان این لذت را تجربه نمی‌کنند؟ پاسخ ساده است: چون در این دوران «دروازه ورود» بسته است. وقتی هیچ آگاهی جدیدی برای ورود به ماده فشار نمی‌آورد، آن «انفجار انرژی» و «سیگنال شادی» نیز تولید نمی‌شود.

۴. تقارن معکوس: بازگشت به اقیانوس آگاهی (لحظه مرگ)

اگر لحظه تولد، انفجارِ انرژی ناشی از «جدا شدن» از منبع کل باشد، مرگ در این نظریه به معنای «بازگشت و پیوستن مجدد» به آن اقیانوس آگاهی است. همان‌طور که در لحظه لقاح، سیگنالی از لذت عظیم (به دلیل اشتیاق روح برای تجربه ماده) ساطع می‌شود، در لحظه مرگ نیز فرآیندی مشابه اما معکوس رخ می‌دهد. بسیاری از افرادی که تجربه نزدیک به مرگ (NDE) داشته‌اند، از حسی وصف‌ناپذیر، نوری عظیم و آرامشی فراتر از ادراک سخن می‌گویند. در واقع، آن «آرامش مطلق» در انتهای زندگی، معادل همان «اوج لذت» در ابتدای زندگی است؛ یکی بهای ورود به زندان ماده است و دیگری پاداش رهایی و بازگشت به بی‌نهایت. این تقارن نشان می‌دهد که آگاهی هرگز نابود نمی‌شود، بلکه فقط بین دو وضعیت «فردیت مادی» و «وحدت کلی» در نوسان است.

نتیجه‌گیری

نظریه «بازتاب شعف» به ما می‌گوید که هیچ‌کدام از ما حاصل یک واکنش شیمیایی تصادفی نیستیم. ما در نتیجه‌ی یک «انفجار آگاهانه از شادی» به این جهان قدم گذاشته‌ایم. این دیدگاه نه تنها به بدن انسان، بلکه به لحظه شکل‌گیری حیات، قداست و معنایی فراتر از علم تجربی می‌بخشد.

مطالعه این مطلب در سایت medium.com


می‌دانید؟

روحآگاهیفلسفه
۴
۲
عبدالناصر عبایی
عبدالناصر عبایی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید