نیرنگ بسیار استدر آرامش شب و غوغای افکارظالمانه در عمق نگاهتگرمایم خاکستر شددردهایی که پیوسته عریانی کودکی خردسال را به دامن هق هق فرو خورد فرسود در جدال شب ناموران نیز مغلوب شاهنامه اش اینگونه نگاشتم