ویرگول
ورودثبت نام
ع.رامک
ع.رامکافسر آگاهی ( کارآگاه) سابق و حراست مدار امروز
ع.رامک
ع.رامک
خواندن ۳ دقیقه·۲۱ ساعت پیش

خاطرات فراموش شده(B.M.W. 2002)

اکنون که بساط " دنده عقب با اتو ابزار " جمع شده و دیگر برای هر نوشته ای ، سر خود تگ " اتو ابزار " گذاشته نمی شود که بعد با انتخابهای آنچنانی همه را مورد تمسخر قرار دهند فرصت را غنیمت میدانم تا به خاطرات خودروئی ام برگردم و با توجه به نوشتۀ دوست عزیزم آقای مهرداد قربانی که گفته بودند یک بی ام و 2002 داشته است ،این پست را به ایشان تقدیم کنم.

بی ام و 2002
بی ام و 2002

سالها قبل در شهرستان تایباد که یک شهر مرزی در مرز افغانستان است گواهینامه رانندگی صادر نمیشد و برای آزمون رانندگی و صور گواهینامه هر ساله اکیپی از راهنمائی و رانندگی تربت جام به آن محل اعزام می گردید.

سال 1371 این سعادت نصیب من شد که در جوار اکیپ راهنمائی و رانندگی به مردم خوب و خونگرم آن شهرستان خدمت نمایم. آن سال من مسئول اجرائیات راهور و همچنین نویسندۀ گواهینامه بودم( گواهینامه ها با دستخط خودمان نوشته میشد و کامپیوتری نبود) لذا به اتفاق رئیس راهنمائی و رانندگی و مسئول کاردکس و یک نفر دفتر دار جمعا چهار نفری بعنوان اکیپ آزمایشات راهی آن دیار شدیم.

رئیس به تازگی یک دستگاه خودروی سواری تویوتا کارینا خریداری کرده بود که زیاد کار نکرده و نو نوار بود و برای اینکه خودروی جدیدش را محک بزند از ما خواست تا با آن به سفر برویم و ما هم از خدا خواسته سوار شدیم .

جاده تربت جام به تایباد یک جادۀ مستقیم و بدون پیچ است و در اولین ساعات صبح که ما راه افتاده بودیم خلوت و بدون رفت و آمد بود . لذا از پلیس راه که عبور کردیم و در مسیر مستقیم قرار گرفتیم رئیس که شخصا" رانندگی میکرد گاز را فشرد تا سرعت خودرو را امتحان کند .

کم کم به سرعت ماشین اضافه میشد و هر لحظه رئیس ،فشار دستش را به فرمان بیشتر و چشمهایش را خیره تر میکرد . خودرو در وسط جاده با سرعت پیش میرفت و رئیس ،همینطور که خیره شده مراقب جاده بود ، فرمان را دو دستی چسبیده و به پدال گاز فشار می آورد و زیر چشمی گاهی به کیلومتر نظری می انداخت و شماره ها را میخواند.

صدو ده_صدو بیست_صدوسی_صدو چهل _ صدو پنجاه..و ما هم از ترس اینکه خودرو تکان اضافی نخورد و فرمان در دستان رئیس نلغزد همچون مجسمه های یخی خشک و بی روح با دندانهای چفت شده و چشمان گشاد حتی نفس نمی کشیدیم و رئیس که سوار بر خر شیطان شده بود هنوز هم به گاز فشار میداد تا سرعت را بالاتر ببرد و کم کم داشت آماده میشد که بگوید: صدو شصت ! که ناگهان دیدیم یک خودروی بی ام و 2002 خیلی ریلکس و آرام از ما سبقت گرفت و جلو افتاد و کم کم دور شد.

رئیس که با دیدن عبور 2002 کف کرده بود ضمن اینکه سرعتش را کم میکرد گفت: این دیگه چی بود؟ یکی از همکاران گفت: 2002 ! رئیس چشم غره ای رفت و گفت: میدونم 2002 بود منظورم اینه چطور آدمی بود.؟ دفتر دار که از همه مسن تر و فرد بذله گوئی بود گفت: چیزی نبود رئیس... یکی از شما دیوانه تر بود! رئیس چشم غره ای هم به او رفت اما وقتی همه خندیدند او هم خنده اش گرفت و موضوع ختم به خیر شد و اینکه آن خودروی کوچک(بی ام و 2002) چنین سرعت و شتاب و استقراری داشت همه ما را متعجب کرد.

گواهینامه رانندگی
۱۲
۱
ع.رامک
ع.رامک
افسر آگاهی ( کارآگاه) سابق و حراست مدار امروز
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید