ع.رامک·۴ روز پیشخاطرات فراموش شده( مجید)خاطرات چه خوب، چه بد ، هیچگاه فراموش نمی شوند ..اینکه آنها را "خاطرات فراموش شده" مینامم ازین بابت است که در زندگی نامه ای که نگاشته ام بد…
ع.رامک·۱۶ روز پیشخاطرات فراموش شده( تویوتا و504)و اما دوست عزیز دیگری در ویرگول بنام جناب مهرداد قربانی ، در کامنتی محبت آمیز درخواست نوشتن خاطراتم در خصوص "تویوتا کرونا" را داشتند که اطا…
ع.رامک·۱۹ روز پیشخاطرات فراموش شده( مرسدس بنز)چند روز پیش متوجه شدم آقای سید مهدار بنی هاشمی( دوست ویرگولی عزیزم) علاقۀ زیادی به انواع مرسدس دارد چه از آن مرسدس های انسانی و چه مرسدس بن…
ع.رامک·۱ ماه پیشهور هورخانوادۀ عمه جان ، یک خانوادۀ سنتیِ ِپر بچه بود که هفت تای آن پسر بودند. دو نفر از پسرها متاهل شده از خانواده جدا گشته اما پنج تای دیگر هنوز…
ع.رامک·۱ ماه پیشخاطرات فراموش شده( شبی در شوشتر)در ایام ماه مبارک رمضان، در اهواز که گرمای 45 درجه داشت و اینکه بعد از وقت اداری کولرها را خاموش میکردند برای ما که در اداره بیتوته کرده بو…
ع.رامک·۱ ماه پیشخاطرات فراموش شده( مرغ اضطراری)در نگارش زندگی نامه ام ، بعضی خاطرات ریز و درشت جا افتادند و به موقع نوشته نشدند یا خارج از موضوع اصلی بودند و باید در پست جداگانه ای تعریف…
ع.رامک·۱ ماه پیشخاطرات فراموش شده( دفتر شعر)به وقت نگارش زندگی نامه ام، جهت مستند سازی آن سری به آلبوم عکسهای قدیمی ام زدم و برای یافتنش کمد و وسایلم را زیرو رو کردم . ناگاه دفتر شعر…
ع.رامک·۱ ماه پیشزندگی نامه(21)مدتی از شراکت من با آن شخص که فروشگاه لوازم خانگی و شرکت تجاری داشت گذشت ولی او نتوانست محل چکهائی که برایش کشیده بودم را پر کند و آن شخص ک…
ع.رامک·۱ ماه پیشزندگی نامه(20)در مشهد از طرف اداره، قطعه زمینی را ارزان و قسطی به من واگذار کردند و گفتند "این را نقدی بفروش و پولش را برای پیش پرداخت زمین دیگری که خواه…
ع.رامک·۱ ماه پیشزندگی نامه(19)بعد از جدا شدن از دائی جان، آنها در محله ای در پائین شهر سکنی گزیدند و من هم بدلیل ارزان بودن کرایه منزل در آن محله و بخاطر نزدیکی همسرم به…