در حال حاضر، با توجّه به دستنوشتهای موجود، معتبرترین چاپهای شاهنامهی فردوسی اینهاست:
۱. شاهنامۀ فردوسی، به کوشش مصطفی جیحونی، انتشارات شاهنامهپژوهی، ۱۳۷۹
۲. شاهنامه، به کوشش جلال خالقی مطلق، با همکاری محمود امیدسالار و ابوالفضل خطیبی، مرکز دایرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۸۸ [ویراست اوّل]
۳. شاهنامه، پیرایش جلال خالقی مطلق، انتشارات سخن، ۱۳۹۴ [ویراست دوم]
بدون تحقیقی که ویژهی این کار و مبتنی بر آمار باشد، که من نکردهام، میشود فعلاً گفت از نظرِ درستی و اعتبارِ متن هیچ یک از این سه چاپ برتریِ قاطعی بر دیگری ندارند. امّا هر یک برتریهایی بر دو تای دیگر دارد که اینجا خلاصه توضیح میدهم:
چاپِ مهندس جیحونی از تعمیمگریهای بیسند خالی است و متنی کاملاً موثّق ارایه میدهد، گرچه به دلیل نداشتنِ دستگاهِ انتقادی (textual apparatus) زیر صفحات یا پایان کتاب کاملاً نامستند است. نیز این چاپ نه تنها از دو مورد دیگر، بلکه تقریباً از همهی چاپهای موجود شاهنامه در چاپ و گرافیک زیباتر است. به نظرم اگر مهندس جیحونی نیّت خود را عملی میکرد و نسخهبدلها را هم منتشر میکرد، چاپش بر دو چاپِ خالقی برتری میداشت، ولی ندارد. ادامه نیافتنِ کارِ مهندس جیحونی به سببِ بیتوجّهیِ بسیار خشنِ جامعهی ادبی به کار عزیزِ او، برای من شخصاً با درد قابلِ درک است.

ویراستِ اوّلِ دکتر خالقی مطلق، با همکاری دکتر خطیبی و دکتر امیدسالار، نسخهبدلهای مفصّلِ مهمترین دستنویسهای شاهنامه را زیرِ هر صفحه دارد، در حالی که چاپِ مهندس جیحونی بدون نسخه بدل و ویراست دوم خالقی مطلق تنها دارای گزیدهی مختصر نسخهبدلها در پایان هر بخش است که به کاری نمیآید.
ویراستِ اوّل نسبت به ویراستِ دوم از تعمیمگریهای غیر مبتنی بر نسخهها مثل درآوردن نام اسفندیار به صورتِ اسپندیار هم مبرّاتر است.
تأکید بر این نکته ضروری است که به جز ویراستِ اوّلِ دکتر خالقیِ مطلق تنها چاپی که دستگاهِ انتقادیِ ضبطِ نسخهبدلها را دارد، چاپِ مسکو است، و چاپِ مسکو هم از نسخهی فلورانس (کهنترین نسخهی شاهنامه) بیبهره است و هم با سه چاپی که از آنها حرف میزنیم از نظرِ درستیِ متن قابلِ مقایسه نیست.

ویراستِ دومِ خالقی مطلق این حسن را دارد که بر خلاف دو چاپِ دیگر از نسخهی بسیار معتبر بیروت (سنژوزف) هم بهره بردهاست. ولی تنها در اصلاح بعضی ابیات از آن نسخه استفاده شده و نباید فکر کرد که بیروت از منابع اصلی این چاپ است. حسن دیگر ویراست دوم این است که انتقاداتِ شاهنامهپژوهان در تصحیح ابیات و نیز بازنگریهای بهجای دکتر خالقی در آن وارد شده و بسیاری ابیات که در ویراست نخست صورت درستی نداشتند در این چاپ اصلاح شدهاست.

دو ویراستِ خالقی مطلق با این که بیتهای بیشتری از شاهنامه را حل کردهاند، به علّت حالتِ «فتیشپرستانه»ای که در برخورد با متن دارند، جاهایی را خراب کردهاند. چاپ جیحونی اصلاً فتیشپرستانه نیست، ولی در جاهایی به قدر چاپهای خالقی هم در متن موشکافی نکردهاست. گویی همان فتیشپرستانگی است که متن خالقی را تا این حد «دقیق» هم کردهاست.
چاپِ جیحونی یکدستترین و شاید فعلاً قابلِ اعتمادترین متنِ شاهنامه را به دست میدهد. ویراستِ اوّلِ خالقیِ مطلق مستند و برای هر خوانشِ پژوهشگرانهای ضروری است. ویراستِ دومِ او در مرتبهی بعدی قرار میگیرد ولی به خوبی قابلِ استفاده است.