ویرگول
ورودثبت نام
Bardia
Bardia
Bardia
Bardia
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

قطار

صدای تلق تلق قطار روی ذهنم، نگاهم به طلوع، به قرمزی‌هاش که مثل گونه‌های مامان بود، به نارنجی‌های پرتقالیش، به نوری که می‌خواستم سرمای وجودم رو آب کنه بود، این سرما منو دلتنگ می‌کرد.

۰
۰
Bardia
Bardia
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید