ویرگول
ورودثبت نام
مَرجان
مَرجانببین و بگذر خاطر به هیچکس مسپار!
مَرجان
مَرجان
خواندن ۱ دقیقه·۱ روز پیش

آرام باش عزیزِ من

بنویسید که اندوه بشر بسیار است . . .
بنویسید که اندوه بشر بسیار است . . .

سلام این اولین متنی هست که قراره بنویسم:متنی که واقعا از ته دلم هست:


دنیا جایی‌ست که هیچ‌وقت از دل‌تنگی، اضطراب و بی‌قراری خالی نیست.

همه چیز در حال رفتن است، در حال تغییر.

هرچه بیشتر تلاش می‌کنم تا محکم‌تر بایستم، گاهی می‌بینم زمین زیر پایم آرام آرام می‌لرزد.

اما وقتی این جمله را می‌خوانم — آرام باش عزیزم! — چیزی در درونم مکث می‌کند.

انگار کسی از دور، دستی به شانه‌ام می‌زند و می‌گوید:

«می‌دانم خسته‌ای، اما نترس… این‌هم می‌گذرد.»

هیچ چیز ارزش این همه دلهوره را ندارد.

نه آن گذشته‌ای که نتوانستم تغییرش دهم،

نه آینده‌ای که هنوز نیامده و فقط سایه‌ی مبهمش مرا می‌ترساند.

ما بارها افتاده‌ایم، سوخته‌ایم، شکست خورده‌ایم،

اما باز نفس کشیده‌ایم، باز ادامه داده‌ایم، باز لبخند زده‌ایم.

سال‌ها آمده‌اند و رفته‌اند.

الان ۱۴۰۴ است — یا هر سالی که باشد — اما حقیقت تغییر نکرده:

زندگی هنوز پر از دلهوره است… و با این حال، همچنان زیباست.

راستش را بخواهی، من هم هنوز دلهره دارم…

دلم نمی‌خواهد تظاهر کنم که همه‌چیز خوب است، چون گاهی نیست.

اما همین چند کلمه، همین یادآوری ساده، مرا آرام می‌کند.

انگار کسی دارد از درون قلبم نجوا می‌کند که:

«آرام بمان، حتی وقتی هیچ‌چیز سر جای خودش نیست.

تو قبلاً هم از طوفان گذشته‌ای، این‌بار هم می‌گذری.»

و من دوباره نفس عمیقی می‌کشم،

چشم‌هایم را می‌بندم، و با تمامِ ترس‌هایم می‌گویم: همه چیز در نهایت درست می‌شود.

می
۲
۰
مَرجان
مَرجان
ببین و بگذر خاطر به هیچکس مسپار!
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید