انی مذبوح فیکِ من الشریان الى الشریان
علمنی حبکِ کیف الحب یغیر خارطه الازمان
علمنی انی حین احب تکف الارض عن الدوران
علمنی حبک اشیاء ماکانت ابدا فی الحسبان
من رگ تا رگم را برای تو بریده ام
عشق تو به من آموخت که چگونه عشق نقشه تاریخ را تغییر می دهد
به من آموخت که وقتی عاشق می شوم زمین از گردش می ایستد
عشق تو به من چیزهاییآموخت که قبلا هرگز در حساب من نبود