Matizaro
Matizaro
خواندن ۱ دقیقه·۳ سال پیش

نوشتن یا شکستن شاخ غول

وقتی وارد ویرگول شدم یه حس قدیمی در من زنده شد، حسی که منو برد به دورانی که هنوز شبکه‌های اجتماعی به این گستردگی رونق نگرفته بود و تازه اولین فضاهای تعامل مشترک نوشتاری به اسم وبلاگ ها(شاید بعضیاتون خاطرش باشه) مثل بلاگفا و بلاگ اسکای و ... ایجاد شده بود که فرصت می‌داد تا آدمای اهل قلم با موضوعات مختلف به تبادل نظر بپردازن. همون زمانم(همونجور که تو بیوگرافی گفتم)بخش جذاب این فضا برای من مطالعه‌ی ایده‌های ساده و نابی بود که آدمایی عادی مثل من می‌نوشتن نه نویسنده های حرفه ای و خاص، اونجا یادداشت ها و مطالبی رو می‌تونستی بخونی که برای انتشارش نیازی به نظر و اجازه ی سردبیر و هیئت تحریریه و انتشاراتی و گذشتن از هفت خان رستم و شکستن شاخ غول نبود فقط خودت بودی و رفقایی که مثل تو دیوونه‌ی خوندن و نوشتن بودن اونم به سبک آزاد. هیچکس به ظاهر متنت کاری نداشت اینکه مطلبتو از کجا شروع کنی، چه کلماتی رو به کار ببری، رسمی بنویسی یا محاوره نه هیچکدوم مهم نبود، مهم فقط محتوایی بود که تو ارایه میکردی.

این فضا رو با همون متن های ساده ی برآمده از روزمرگی هاش، دوست دارم چون اینجا برای نوشتن نیازی به نویسنده شدن نداره. به امید اینکه بتونم رفقای باحالی در همین حوالی پیدا کنم.

دلتون شاد و قلمتون پر توان


نوشتنشاخ غولدوستکروناویرگول
دانشجوی رشته ی جامعه شناسی(پژوهشگری) و علاقه مند به خوندن ایده های ناب و ساده. شوقی برای نوشتن ندارم و بیشتر از اون به عنوان فرصتی برای فکر کردن به مسایل مختلف بکار میگیرم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید