ارغوان سایه ات امروز پرید
ارغوان جان به چه حالی امروز؟
خوبی؟ خوشی؟ خُرَمی؟
روز وصل تو اکنون است
که برای ما دوریست
سایهات امروز رسید است بجایی
که بیجاست
باز همان طفلک نوپاست
به پیش تو نشسته
باز همان خاک ، همان آب ، همان گِلبازیست
باز همان کودک سرشار از شادیست
با همان سادگی و بی رنگی
تکیه بر تنهء پیر تو کرده
درپس این همه دلتنگی و عشق
بعد از آن سوز فراق
باز لمیده به کنارت
و به آغوش کشیده
نفس سبز تو را
ارغوان الفت پر زد و رفت
س م مرتضوی
۱۴۰۱/۰۵/۱۸