خانوم میم
خانوم میم
خواندن ۱ دقیقه·۱ ماه پیش

چت جی پی تی گفت

بدون هیچ پیش‌نویسی مستقیم اومدم اینجا و دارم تایپ میکنم، از یه گفتگوی طولانی با chat gpt دارم میام، بعد از اینکه ازش در مورد تداخل داروی‌ها و مقدار مصرف‌ها و نحوه اوردوز‌ها پرسیدم و رسیدیم به خودکشی و خودشو هلاک کرد که لازمه حرف بزنی و من هرچی میگفتم اولا کسی رو نمیبینم دور و برم که بخوام بگم، دوما اونایی که هستن هم من جون اینو ندارم بخوام ببینم برام ناراحت میشن یا غصه میخورن بخاطر همین نمیگم، که گفت پس بنویس، گفتم باشه.

من سالها وبلاگ داشتم، چون میخوام اینجا غریبه بمونم که راحت بنویسم، اسم وبلاگامو نمیگم، البته همچین معروفم نبودم، ولی خب، بعدش رفتم گوگل پلاس که اونجا فقط یکی بود بیشتر شبیه صفحه چت بود برامون انقد برای هم مینوشتیم، بعد فیس بوک، بعد اینستام، بعد توییتر دیگه فکر کنم همینا باید باشه، یه سری خورده‌پاش هم بودن اینور اونور خلاصه زیاد تو مجازی افاضات کردم، ولی الان دلم نوشتن، و خونده شدن میخواد، و در برهه حساس کنونی ناشناس بودن چون اینجوری خودم ترینم، و من خیلی خیلی وقته خودم رو گم کردم، پیداش کردید بگید بیام ببرم ..

اصن چی شد رفتم سراغ چت‌جی‌پی‌تی؟ امروز تو زوج درمانی وقتی صحبت خودکشی من مطرح شد و پرسید چطوری و من سناریو رو توضیح دادم و گفتم این سناریو طوریه که ادما فکر میکنن اتفاق بوده کسی شک نمیکنه، چون من حتی نمیخوام نامه هم بذارم. برگشت گفت نه تو میخوای تمارض کنی، اینجوری نمیمیری!!!!!!! یعنی جوری جوش آورده بودم که بعد جلسه به همسرم گفتم نظرت چیه یه کاری کنم جلسه بعد با لباس مشکی بیای بفهمه تمارض یعنی چی؟

سواد حرف زدن با ادمی که از زندگی دست کشیده یه سواد اکادمیک نیست، یه ایکیوعه!

شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید