خانوم میم·۴ ماه پیشنشدسلام آقای محترماز دفتر وکیل اومدم بیرون، گفته کاری نمیشه کرد با این شرایط، چون هیچی به اسمش نیست، گفته احساسی تصمیم نگیرم، هی کفته هی گفته…
خانوم میم·۴ ماه پیشزندگی در مشایهیک هفته پیش امشب، با مشایه خداحافظی کردم، کردم؟ نمیدانم، یادم نیست، عجله داشتیم، دیر بود، ترافیک میشد، پرواز را از دست میدادیم، وسایل و دکو…
خانوم میم·۵ ماه پیششنبههای روان درمانی ۵به خودم قول داده بودم که جایزه بدم به خودم و جایزه خودم به خودم این باشه که حرف بزنم و تصمیم گرفتم که حرفامو ویس کنم ربات تلگرام متنش کنه و…
خانوم میم·۵ ماه پیشعشق آمد و آمادهی رنج سفرم کردالآن به مامانم گفتم من تو و بابا رو دوست دارم ولی دیگه انتظاری ازتون ندارم، بخشیدمتون، ولی ازتون نامیدم، دیگه منتظرتون نیستم..و این جای بزر…
خانوم میم·۵ ماه پیشنخواستما را دلت نخواستندانم چرا نخواستبر ما دلت نسوختندانم چرا نسوختمن به امیرحسین گفتم، گفتم مواظب حرف زدنت باش، گفتم من با یه نخ نامرئی خودمو ب…
خانوم میم·۵ ماه پیشاول مردادتوی رودروایسی یه شات نمیدونم شاید دو قلوپ، شراب خوردم، میدونم الکل با داروهام تداخل داره، میدونمم که انقد کاری نمیکنه، و البته که کلا دفعه…
خانوم میم·۵ ماه پیشاز جنگ برنگشتمدلم میخواد از جنگ حرف بزنم، از اون روزا، ولی حرفام شبیه حرفای آدما نیست، دردام شبیه اونا نیست، ولی درده، من دردم اومده، زخمی شدم، بغض کردم……
خانوم میم·۵ ماه پیششنبههای روان درمانی ۴از بعد جنگ یه هفتهرو که نرفتم، یه هفته با یه ربع تاخیر رفتم، هفته بعد گفتم نمیخوام بیام، این هفته پیام دادم چون تمرینم دقیقا اون ساعته نمی…
خانوم میم·۵ ماه پیشزندگی هنوز سورپرایزت میکنهگوشیشو گرفتم هاتاسپات کنم به لبتاب چون گوشی خودم قاطی کرده بود…توی پس زمینهی اپهای بازش گالریش باز بود…پورن دانلود کرده بود..…همهی این…
خانوم میم·۵ ماه پیشبا توشبا که بعد از هییت حدود یک و نیم دو میرسم خونه و میشینم پای گوشی و میبینم این چند ساعتی که نبودم کسی کاری باهام نداشته بعد میگم چند صفحه کت…