ویرگول
ورودثبت نام
𝑳𝒐𝒏𝒂𝒓𝒌𝒂𝒊𝒅
𝑳𝒐𝒏𝒂𝒓𝒌𝒂𝒊𝒅کفاره شراب‌خوری‌های بی‌حساب، هشیار در میانه‌مستان نشستن است.
𝑳𝒐𝒏𝒂𝒓𝒌𝒂𝒊𝒅
𝑳𝒐𝒏𝒂𝒓𝒌𝒂𝒊𝒅
خواندن ۱ دقیقه·۳ ماه پیش

برف نیمه‌شهریور

آلبالو یخی وا رفته. به‌گمانم تابش وحشیانه پَرتُوان آفتاب ناچارش ساخته به سرازیری باریکه سرخی از اشک‌های خونین.
سمفونی گوش‌خراش پنکه به‌شدتی بیش از پیش کلافه‌ام کرده. کنج شیشه یک ترک دیگر خورده و به زحمت می‌توان تمایزی قائل شد میان قاب پنجره و صفحه پر خط‌وخشی درهم پاشیده.
تاروپود فرش از گرد و غباری که بر آیینه نشسته می‌نالد. دیوار از رایحه خفگی نقل حکایت می‌کند، اتمسفر عاری از وجود. نفس‌های بی‌هدف منِ وامانده. در و دیوار این ویرانه به حرمت سوگواری‌ام کمر خم کرده‌اند.
منی که با نبودنت رنگ‌ معنا باختم. تبسم تلخی به لبم می‌آید آنگاه که می‌پندارم، همواره در بازی دوسرباختت رو به باختن پیش رفتم. به دو سیاهچاله دیدگانت چشم باختم، به نگاهت دل، به واژگانت خودم، و به رفتنت رنگ معنا را.
به‌هر صورت, دچار تو شدن برگ برنده قمار آوارگی‌ام بود. آوارگی‌ به عمق سیه‌شبان تنهایی و به وسعت هفت آسمان. نیمه شهریور به دانه‌های برف سپردم از جهان رو به زوالم خبرت دهند.
به‌صرف سکوت و دلتنگ کلام، سبدی آلبالو چین و سری به کابوس بیخوابی‌ام زن، شاید تابستان مرده‌ام را به اندکی خزان بی‌پایان دعوت کردی...

پ.ن. این یه دلنوشته خام و بدون ویرایشه. میتونست بهتر باشه.. و من بعد یک ماه ننوشتن، اهمیت چندانی به ویرایش نمیدم..

آلبالوتابستانرنگدلتنگی
۱۷
۶
𝑳𝒐𝒏𝒂𝒓𝒌𝒂𝒊𝒅
𝑳𝒐𝒏𝒂𝒓𝒌𝒂𝒊𝒅
کفاره شراب‌خوری‌های بی‌حساب، هشیار در میانه‌مستان نشستن است.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید