Lonarkaid
Lonarkaid
خواندن ۱ دقیقه·۲ روز پیش

غربت نفسانی


پیشنهاد موسیقی از محسن چاوشی: تو در مسافت بارانی

عصاره شبنم عشق نوش و تار پروانه ریس، مجمع پوسیدگان اندیشه را امیدی به ادراک نفسانی نیست.

تبسم بر لب زن و چهره به رنگ بیارا. سادگی نیم‌رخ سحابی‌وار پر زخم‌ت ارزد به تمام کج‌رفتاران جلوی دوربین‌‌، جایگاه گزیده واژگانت به مراتب زیاده‌گویان توازی نیست.

از شب های روشن حکایت کن و به انتهای کوچه قمارباز پناه بر. مردم این دیار تهی‌تر از آن‌اند که همچون من و تو به قلم اسطوره های روسی روی آورند، تا باشد این فخر فروشی‌ها و ابتذال زیستن هایشان، توقعی بر فاخر جستن نیست!

بتهوون نواز و زمرد آویز و به آیینه خفا اکتفا نما، گرگان ماتم‌زده را حاجت رقص و اواز نیست.

شاخه‌ رزی نثار رود ساز و نامه‌ای نویس، جبهه جنگ انسانیت سنگر سرگردهای دل‌مرده جسارت است و سربازان جان‌باخته نسل صداقت را دیگر بقایی نیست.

در شیپور هلاکت دَم و از عقب‌نشستن زندگان انگشت‌شمار دم‌زن، بی‌صدا درد کشیدن و کنج سکوت ریق رحمت سر کشیدن، بِه از تیرباران کلاشینکف دل‌شکستن‌ها بر آواره صاحب‌دلان آکنده از غم.

در آغوشم گیر و در قبرم گذار، قبرستان مردگان شرف دارد به شوره‌زار دودالود آدمی..

آیینهدلنوشتهجامعهحس
کفاره شراب خوری های بی حساب، هشیار در میانه مستان نشستن است.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید