سالها است که عطای تلویزیون تماشا کردن را به لقایش بخشیدهام. سالها که میگویم بیشتر از 20 سال میشود نه اخبار را از تلویزیون پی میگیرم و نه فیلمها و سریالها را تماشا میکنم. اما خانواده سرگرمی جز تماشای تلویزیون ندارد، در حالی که در خانه من خبری از این جعبه جادویی نیست.
چند روز اخیر را مهمان خانوادهام بودم. تلویزیون آنها همیشه روی یک شبکه است که سریالهای قدیمی پخش میکند. با مادرم در حین کار با لپتاپ همپایش یکی از این سریالها را تماشا میکردم. سریالی که اولین بار حدود ۳۰ سال پیش پخش شده بود. یادم آمد که آن موقعها ما و خانواده همه در کنار هم برای تماشای آن وقت میگذاشتیم و از طرفداران پر و پا قرصش بودیم. از آن سریالها که نصف هنرپیشههایش «زندهیاد» شدهاند. حتی یادم آمد که تکیهکلامهای نقشهای سریال مثل «خیش خراشما» و «اله بله جیم بله» تا مدتها ورد زبانمان بود.
داشتم در ذهنم این سریال را با سریالهای جدید مقایسه میکردم. در قسمتهای اول به نظرم رسید که جهتگیریهای منزجرکننده سریالهای امروز در آن دیده نمیشود. اما چند قسمت بعد متوجه شدم که جهتگیریها از همان سالها به طور مویرگی در همه سریالها جریان داشته است. فقط آن موقع نامحسوس بوده و امروز آنقدر محسوس است که مثل سیل ماجرای سریال را تحت تأثیر قرار میدهد و با خود میبرد.
در سریال قدیمی که صحبتش را کردم یک پسر است که اهل جبهه و جنگ است، ریش دارد، دکمههای یقهاش به ردیف تا مرز خفه شدن بسته شدهاند و پیراهنش را روی شلوارش میاندازد. با آنکه نقش مهمی در این سریال ندارد، اما آنقدر در ذهن من پررنگ است که توجهام را به خودش جلب کرده است.
این پسر وقتی همه مشغول زندگی خودشان و پول درآوردن هستند، او مثلاً تنها کسی است که به دیگران فکر میکند، نماز میخواند و متفاوت عمل میکند. هرچه فکر کردم، از این نقش در دفعه اولی که این سریال را دیدم هیچ چیز در خاطرم نیامد. اما تماشای مجدد این سریال در حال حاضر و با وجود اتفاقهای تلخ اخیر چراغی را در ذهنم روشن کرده است که دیگر با هیچ چیز خاموش نخواهد شد. این که چطور این رسانه در همه این سالها همه تلاش خود را کرده است که افرادی با این شکل و شمایل را در چشم ما مثبت و خیرخواه معرفی کند. افرادی که هیچ نمود بیرونی در دنیای واقعی اطراف ما ندارند.
همه اینها را که کنار هم میچینم، بیشتر به این نتیجه میرسم که تلویزیون هیچ وقت مردمی نبوده و نیست و رسانهای است که به وجود آمده تا حرفهای خودش را نشخوار کند. به همین خاطر هم هست که مخاطبان بسیاری را از دست داده است و خیلیها مثل من ترجیح دادهاند تلویزیون را به طور کامل از سبد خریدشان حذف کنند و تمام.