مهری تقی پور·۱ ماه پیشتماشای جهان از شیشه ماشینسرویس بچهها بودن هم عالمی دارد. بچههای کوچک در جایی که من کار میکنم، راننده سرویسی دارند که صاحب یک ماشین آردی خاکی رنگ به شدت درب و داغ…
مهری تقی پور·۱ سال پیشپادکست طاقباز؛ متفاوت از آنچه تا به حال شنیدهایدکاور پادکست طاقبازواژه «رسانه» گاهی من را یاد «رسانا» میاندازد. تعریفی که از رسانه میدانم هر وسیلهای است که میتوان از آن برای رساندن م…
مهری تقی پور·۴ سال پیشتولد دوبارهانگار باید برگردم به زهدان مادر و دوباره بند زندگی را از نو قیچی بزنم.دوباره به دنیا بیایم و اولین جیغ زندگی را از نو بر سر جهانیان بکشم.ان…
مهری تقی پور·۴ سال پیشکرونا و ناامیدیکلمات زیادی میان من و رفیق جانی که ازم پرستاری می کرد جا به جا نشد. حرفم واسه وقتی که ویروس ها جسم من رو برای بمب بارون انتخاب کرده بودن. ا…
مهری تقی پور·۴ سال پیشدیوار جادوییمن همیشه با خرید جهیزیه و هزینه کردن سرمایه یک جای پدر عروس برای آن مخالف بودم. اما ایده جایگزین بهتری هم نداشتم. تا اینکه...
مهری تقی پور·۴ سال پیشرفاقت با زمانهمیشه می خواستم بر زمان عنان بیفکنماما لحظه ها با سرعت باد می تاختندهر لحظه ای که می گذشت جان مرا، عمر مرا و پاره پاره های زندگی مرا با خود…
مهری تقی پور·۴ سال پیشدور مثل آدمی، نزديک مثل کوهتهران بدون منظره کوهها تصویرناپذیر است. کوههایی که از هر نقطهای از شهر که باشی، منظرهای بس تماشایی از آن جلوی چشمانت هستند، بهویژه در…
مهری تقی پور·۵ سال پیشخمیربازی در مترومثل همیشه مترو شلوغ بود. تو واگن آخری خودم رو چسبونده بودم به ته قطار. هدفون توی گوشم بود و تا اونجا که میشد صدای موسیقی رو زیاد کرده بودم…
مهری تقی پور·۵ سال پیششکار ممنوعمن عاشق پروازم. از بچگی دوست داشتم تا آنجا که میتوانم از زمین فاصله بگیرم. روزهای اولی که تازه پرواز را یاد گرفته بودم، همیشه بالاتر از د…
مهری تقی پور·۵ سال پیشجادههای بیرحموقتی چشمانم را باز کردم، نزدیک غروب آفتاب بود و از سرمای هوا موی تنمان مور مور میشد. سرم را از روی سر مادرم برداشتم و با تکان من خواهرم هم…