مهری تقی پور
مهری تقی پور
خواندن ۱ دقیقه·۳ سال پیش

تولد دوباره

انگار باید برگردم به زهدان مادر و دوباره بند زندگی را از نو قیچی بزنم.

دوباره به دنیا بیایم و اولین جیغ زندگی را از نو بر سر جهانیان بکشم.

انگار باید همه شمع هایی را که فوت کرده ام دوباره کبریت بزنم.

انگار همه چیز را باید از نو بنا کنم و لحظه روی لحظه بگذارم.

انگار باید همه پیوندهای زندگی ام را بشکنم و از نو برقرار کنم.

انگار باید همه اولین هایی را که دیده ام، شنیده ام، بوییده ام، لمسیده ام و چشیده ام از نو احساس کنم.

انگار گم شده ای را که سال ها در بیرون در به درش بوده ام در درونم یافته ام.

انگار وقت آن رسیده است بدرم پیله ای را که سال هاست دور خود کشیده ام تا بتوانم سرانجام طعم اهورایی پرواز را بر جان دلم بنشانم.


تولد دوبارهزندگی دوبارهتولدی دیگرتولدجشن تولد
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید