شب یلدا که قدیم ترها بهش میگفتیم شب چله ، برای یک دقیقه طولانی تر بودنش ، ایرانی های خوش مشرب را ساعتها بیدار نگه میدارد برای بیشتر خوردن ، بیشتر حرف زدن ، بیشتر خندیدن ، و بیشتر دور هم بودن ؛ گاهی بیشتر گریه کردن ، بیشتر گله کردن ، بیشتر سکوت کردن و بیشتر تنها بودن !
شب چله را هم دوست دارم هم دوست ندارم ، شب چلههای قدیمها رو دوست دارم چون شادتر بود و قشنگتر میگذشت ، همه با هم حرف میزدند و میگفتند و میخندیدند اما شب چلههای این سالها با وجود دور هم بودن ، دیگر شاد و قشنگ نیست ، یا همه سر در گوشی موبایلها بردند و یا حرفی هم اگر هست حرف اوضاع اجتماع و معیشت و سیاسته!
شب یلدای دوست داشتنی من در همان سالهای دهه شصت باقی مانده . همان سالها که امکانات کم بود و غم و غصه کمتر از شادی به چشم میآمد، سفره یلدایی برای چشم و هم چشمی نبود و عکسی از خوراکی های یلدا وایرال نمیشد . هندوانه قاچ شده در ظرف به جای هندوانه تزیینی بود . انار دون شده در کاسههای گل سرخی کوچک بود به جای انارهای قاچ خوردهٔ تزیین شده . ظرفی خشکبار و نخودچی کشمش بود با تخمه هندوانه بو داده شده به جای ظرف های آجیل پر و پیمان که الان میبینیم و گاهی باسلق و شیرینی .
بعضی وقتها فال حافظی گرفته میشد و گاهی بزرگتری خاطره و قصهای میگفت و نهایتا ساعت ۱۱ دورهمی تمام می شد .
شب یلدای دوست نداشتنی ! من ، این سالهاست که همه چیز خیلی مصنوعی و مستند ، فقط جهت چشم و هم چشمی و اشتراک گذاشتن عکس سفره یلدا و شنیدن اخبار و شایعات فضای مجازی است .
#یلدای_دوست_داشتنی