اختلال خوردن در کودکان یک مسئله جدی میباشد که ممکن است تأثیرات طولانی مدتی بر روی سلامتی و رشد جسمی و روانی آنها داشته باشد. این اختلالات میتوانند به صورت مختلفی از جمله اضافه کردن یا کاهش وزن، مصرف بیش از حد غذا یا عدم مصرف غذا، ترس از غذا یا ترس از چاق شدن، نگرانی مداوم از اندازه و شکل بدن و نقص تغذیه را شامل شود. در ادامه به برخی از اختلالات خوردن معمول در کودکان اشاره خواهیم کرد.
اختلال خوردن در کودکان میتواند از سنین مختلفی شروع شود، اما معمولاً در دورههای خاصی از رشد و توسعه کودکان بیشتر دیده میشود. این مشکل حتی میتواند در کودکان دو ساله هم بروز پیدا کند، اما بیشتر در دختران و پسران نوجوان مشاهده میشود. بیشترین موارد اختلالهای خوردن در نوجوانان و جوانان دیده میشود، به خصوص در دوران نوجوانی (بین ۱۳ تا ۱۸ سالگی). اما ممکن است درکودکان پایینتر از این سنین هم دیده شود.
اغلب با ترسهایی از مصرف غذاها، به ویژه غذاهایی که به عنوان غذای ناآشنا تلقی میشوند، همراه است. کودکان مبتلا به ARFID(کماشتهایی) ممکن است محدودیتهای جدی در تغذیه داشته باشند و نتوانند غذاهای مختلفی را بخورند.
در این اختلال، کودکان میتوانند در یک مدت زمانی محدود مقدار زیادی از غذا را به طور ناگهانی و بدون کنترل مصرف کنند. این اختلال معمولاً با افزایش وزن و مشکلات روانی همراه است.
اختلال نشخوار به این صورت است که فرد ماده خوراکی را میجود، میبلعد اما پس از مدتی آن را بالا آورده و در دهان خود آن را حس میکند. این اختلال با عوامل دیگر اختلال مانند آنورکسیما و بولیمیا متفاوت است. در این نوع اختلال ماده غذایی بلعیده شده بدون حالت تهوع یا تحریک معده به دهان برمیگردد. در چنین شرایطی فرد کنترلی بر این موضوع ندارد و عمدی در کار نیست. در برخی مواد ماده غذایی بالا آورده شده مجدداً خورده میشود و گاهی به بیرون تف میشود. این اختلال خود سبب بروز مشکلات گوارشی و آسیب به معده و مری میشود چرا که همراه با برگرداندن غذا مقادیری اسید معده نیز به مری و دهان راه پیدا میکند که میتوانند بافت مری را تخریب کند و موجب فرسوده شدن مینای دندان شود، در نهایت اختلال نشخوار ممکن است منجر به سوء تغذیه شود. این اختلال بیشتر در افراد دارای ناتوانی ذهنی مانند افراد مبتلا به سندرم داون، اُتیسم، ادواردز، ویلیامز، ترنر، نونان، رت و غیره دیده میشود.
پیکا یا هرزهخواری به عنوان یک اختلال رفتاری شناخته میشود. افراد با این اختلال ممکن است به طور معمول مواد غیرغذایی مانند: خاک، ماسه، کاغذ، پارچه، نمد، مو، عذای حیوانات، پوست حیوانات، مدفوع، یخ، شیشه، خون، پارچههای نخی، خشت، طلا، پوشالها و مواد غیرخوراکی دیگر را بخورند، مکیده و یا ببلعند. این اختلال ممکن است، به علت مشکلات ذهنی، اجتماعی یا فیزیکی رخ دهد. مصرف این مواد غیر غذایی معمولاً به طور کلی غیر معقول و بیمعنا به نظر میرسد. علت دقیق این اختلال مشخص نیست، اما ممکن است عوامل جسمی و روانی مختلف در بروز آن مشارکت داشته باشند. برخی از دلایل ممکن است شامل استرس، اضطراب، کمبود مواد معدنی در بدن باشند و حتی گاهی ممکن است عوامل ژنتیکی در بروز آن نقش داشته باشند.
درمان پیکا معمولاً به مشاوره روانشناختی و ترک مصرف مواد غیر غذایی توسط افراد متخصص نیاز دارد. درمان ممکن است شامل ترکیبی از مشاوره روانشناختی، درمان دارویی (در برخی موارد) و استفاده از تکنیکهای متمرکز بر توانمندیهای فرد باشد. همچنین، شناخت عوامل محرک و پیدا کردن علت ذهنی پیکا نیز مهم است تا به مرور زمان فرد بتواند از ایناختلال دوریکند و به جای آن رفتارهای سالمتر را دنبال کند.
در این اختلال، کودک فقط برخی از غذاها را مصرف میکند و اغلب از غذاهایی که به نظرش ناشناخته یا ترسناک میآید، اجتناب میکند. این اختلال معمولاً با انتخابهای غذایی بسیار محدود و اشتیاق نداشتن به مصرف غذاهای جدید و تنوع غذایی کم همراه است. این امر میتواند به کاهش تنوع تغذیه و کمبود مواد مغذی منجر شود.
این اختلال ممکن است به دلیل مشکلات فیزیکی (مانند مشکلات گوارشی) یا روانی (مانند اضطراب) باعث مشکلات در فرآیند تغذیه کودکان شوند. این مشکلات میتوانند منجر به بروز اختلالات در رشد و نمو کودکان شوند.
اختلال سندرم خوردن شبانه یا شبخوری یک اختلال تغذیهای است که ممکن است با اجزای مختلفی مرتبط با اختلالات خوردن و خواب در ارتباط باشد. کودکان مبتلا به این اختلال، عادت دارند که در شب هنگام و در ساعات میانه شب به طور مکرر بخورند. این خوردن شبانه میتواند شامل خوردن مقادیر قابل توجهی از غذا باشد و معمولاً با بیخوابی و اضطراب همراه است.
علائم و ویژگیهای اختلال سندرم خوردن شبانه میتواند شامل موارد زیر باشد:
علت این اختلال هنوز به طور کامل مشخص نشده است، اما عوامل مختلفی ممکن است در ایجاد آن نقش داشته باشند، از جمله ژنتیک، اضطراب، استرس و اختلالات هورمونی. درمان اختلال سندرم خوردن شبانه یا همان شبخوری معمولاً شامل مشاوره روانشناختی و کنترل برنامه تغذیهای میشود. در برخی موارد، از داروها و تکنیکهای رفتاری نیز برای کمک به مدیریت این اختلال در کودکان استفاده میشود.
اختلالات خوردن بیاشتهایی (Anorexia Nervosa) و پُراشتهایی (Bulimia Nervosa) اختلالات جسمانی و روانی هستند که معمولاً در افراد بزرگتر دیده میشوند، اما ممکن است در کودکان و نوجوانان نیز رخ دهند. این اختلالات رفتاری مربوط به تغذیه و بدن هستند و ممکن است به شدت آثار منفی بر سلامت جسمی و روانی فرد داشته باشند. در کودکان، این اختلالات به شکل متفاوتی نسبت به بزرگترها ظاهر میشوند و ممکن است به عنوان اختلالات خوردن نوجوانان تشخیص داده شوند.
کودکان ممکن است بیاشتها شوند و به طور مداوم کمتر از نیازهای روزانه خود غذا بخورند. از دیگر علائم اختلال بیاشتهایی (Anorexia) در کودکان ممکن است ضعف عضلات، تغییرات در رفتار، تغییرات در وزن و رشد ناپایدار باشد. علت این اختلال در کودکان ممکن است شامل فشارها و استرسهای اجتماعی، عدم اطمینان درباره نقش خود در خانواده و تاثیرات رسانهها باشد. در واقع حتی اگرکودک کم وزن هم باشد، خود را دارای وزن بالا میداند.
بیاشتهایی کودکان میتواند به علت مسائل مختلفی از جمله مشکلات جسمی یا روانی ایجاد شود. در ادامه، به علائمی که ممکن است در کودکان با بیاشتهایی عصبی دیده شود، اشاره میکنیم:
کاهش میل به خوردن: کودکان با بیاشتهایی ممکن است تا حدی کاهش میل به خوردن داشته باشند یا اصرار به خوردن نکنند. روشهای ترغیب کودکان به غذا خوردن شاید موثر باشد.
کاهش وزن: از دیگر علائم بیاشتهایی درکودکان کاهش وزن غیرطبیعی میباشد.
عدم رضایت از غذا: کودکان ممکن است از نوع و مقدار غذاییکه میخورند راضی نباشند و برای صرف غذا اشتیاقی برای انتخاب مواد خوراکی نداشته باشند.
تغییر در رفتار: بیاشتهایی میتواند با تغییر در رفتار کودکان همراه باشد. این تغییرات ممکن است شامل عصبانیت، ناراحتی، یا تغییرات در خواب و افسردگی باشد.
ضعف عمومی: کودکان با بیاشتهایی ممکن است احساس کنند که انرژی خود را از دست دادهاند و فعالیتهای روزمره را به صورت مناسب انجام ندهند.
تغییرات در پوست و مو: بعضی از کودکان ممکن است تغییرات در پوست یا موهایشان داشته باشند. به عنوان مثال، ممکن است پوست بدن خشک شده و رشد موها متوقف شده باشند.
مشکلات گوارشی: کودکان با بیاشتهایی ممکن است مشکلات گوارشی نیز داشته باشند مانند تورم شکم، اسهال، یا یبوست.
علائم جسمی: در بعضی موارد، بیاشتهایی میتواند علائم جسمی نیز داشته باشد. این علائم ممکن است شامل درد شکم، تهوع و استفراغ باشد.
رشد نامطلوب جسمانی: در موارد جدیتر بیاشتهایی، کودکان ممکن است رشد خود را از دست دهند و قد کوتاهتر یا شکل اندامی نافرم داشته باشند.
همچنین باید توجه داشت که بیاشتهایی میتواند علائمی مختلف در کودکان داشته باشد و علت آن ممکن است مسائل مختلفی مانند عفونتها، استرس، اضطراب، مشکلات گوارشی یا مشکلات رواحی باشد. در صورتی که شما به بیاشتهایی در کودک خود مطمئن هستید یا علائم آن به مرور زمان بیشتر میشوند، بهتر است به پزشک کودکان مراجعه کنید تا علت و راههای درمانی مناسب را اتخاذ کنید.
پُراشتهایی عصبی (Emotional Eating) در کودکان یک واکنش عاطفی به استرس، نگرانی، یا احساسات منفی دیگر است که ممکن است به مصرف بیش از حد غذا منجر شود. این مسئله معمولاً به عنوان یک روش معقول برای کنترل و تغییر احساسات ناخوشایند تلقی میشود. اگر چه این واکنش به مدت کوتاه ممکن است کمک کننده باشد، اما در طولانی مدت میتواند به مشکلاتی چون اضافه وزن و مشکلات جسمی دیگر منجر شود.
در کودکان، علت پُراشتهایی عصبی میتوانند عوامل مختلفی داشته باشند، از جمله:
استرس و نگرانی: مسائل مربوط به مدرسه، دوستان، خانواده یا موارد دیگر ممکن است کودکان را نگران کند و به ایجاد استرس منجر شود. برای برخورد با این استرس، آنها ممکن است به غذا روی آورند.
احساسات منفی: احساسات مثل اضطراب، افسردگی یا تنهایی میتوانند به پُراشتهایی عصبی منجر شوند.
عدم کنترل احساسات: کودکان ممکن است ندانند چگونه احساسات خود را مدیریت کنند و به دنبال راههای سادهتر مانند مصرف غذا بگردند.
علائم پراشتهایی عصبی در کودکان میتواند به عنوان یک نوع اختلال رفتاری ظاهر شود و ممکن است به علت عوامل مختلفی از جمله استرس، اضطراب، یا مشکلات روحی ناشی از محیط خانواده و مدرسه رخ دهد. این علائم میتوانند شدید یا ملایم باشند و بسته به میزان بروزشان، تاثیرات مختلفی بر کودک داشته باشند. برخی از علائم پراشتهایی عصبی در کودکان شامل موارد زیر میشوند:
افزایش اشتها: کودک به طور معمول بیش از حد غذا میخورد و ممکن است بخواهد بینهایت غذا بخورد.
افزایش وزن: به دلیل مصرف بیش از حد غذا، وزن کودک افزایش مییابد و ممکن است به اضافه وزن یا چاقی دچار شود.
انتخاب غذای خاص: کودک ممکن است تمایل داشته باشد تا غذاهای خاصی را بخورد و کمتر از مواد غذایی سالم استفاده کند.
استفراغ: در برخی مواقع، کودک ممکن است بلافاصله پس از مصرف غذا، شروع به استفراغ کند.
استرس و اضطراب: کودک ممکن است در مواقعی که نتواند به طور مداوم غذا بخورد، استرس و اضطراب را تجربه کند.
عصبانیت و افزایش تنش: کودک ممکن است به دلیل اشتهای بیحد و حصر خود عصبانی شده و تنش زیادی را تجربه کند.
عدم تمرکز: افزایش اشتها ممکن است باعث کاهش تمرکز و توجه کودک به وظایف مدرسه و کارهای روزمره شود.
اختلالات خواب: مصرف زیاد غذا و اشتهای زیاد ممکن است باعث مشکلات در خواب کودک شود.
توجه داشته باشید که اگر کودک شما این نوع مشکلات را تجربه میکنند، مهم است به پزشک یا متخصص روانشناسی مراجعه کنید.
گفتوگو: با کودکان در مورد احساساتشان صحبت کنید و آنها را تشویق کنید تا احساساتشان را با شما به اشتراک بگذارند.
ارائه راهحلها: کمک کنید تا کودکان به دنبال راهحلهای سازنده برای مدیریت استرس و احساسات خود بگردند. به عنوان مثال، تمرینهای تنفسی یا تکنیکهای آرامش میتواند مفید باشد.
غذای سالم: استفاده از رژیم غذایی سالم را تشویق کنید و کودکان را آموزش دهید که چگونه انتخابهای سالمتری را در میان وعدههای غذایی خود داشته باشند.
فعالیتهای بدنی: فعالیتهای ورزشی و تفریحی میتوانند به کودکان کمک کنند تا استرس خود را کاهش دهند و از پراشتهایی عصبی جلوگیری کنند.
حمایت خانواده: خانواده میتواند با تشویق و حمایت کودکان در مدیریت احساسات و رفتارهای غذایی سالم، به آنها کمک کند.
در صورتیکه پراشتهایی عصبی کودک به حدی شدید باشد که به سلامت او آسیب برساند، بهتر است با یک متخصص بهداشت روانی یا متخصص تغذیه مشورت کنید تا به کودک کمک کنند که این مسئله را مدیریت کند.
تشخیص اختلال خوردن در کودکان ممکن است مسئلهای پیچیده باشد و نیاز به جمعآوری اطلاعات زیاد داشته باشد. در این جا چندین گام اصلی برای تشخیص اختلال خوردن در کودکان آورده شده است:
جمعآوری اطلاعات: نخستین گام در تشخیص اختلال خوردن در کودکان، جمعآوری اطلاعات و سوابق مرتبط با رفتارهای خوردن در کودک است. این امر شامل سوابق خوردن، تغذیه کودک، تغییرات در وزن و قد، عادتهای خوردن، مشکلات پزشکی و داروهایی که کودک مصرف میکند و غیره میشود.
ارزیابی رفتارهای خوردن: برخی از علائم اختلال خوردن در کودکان شامل ترشحات مکرر بزاق دهان، از دست دادن وزن، انتخابهای محدود خوراکی، بروز مشکلات در خانواده یا مدرسه، اضطراب یا افسردگی و غیره میشوند. ارزیابی این علائم و رفتارها توسط پزشک یا متخصص روانشناس میتواند مفید باشد.
انجام معاینات فیزیکی: برخی از اختلالات خوردن میتوانند تأثیرات فیزیکی نیز داشته باشند. پزشک ممکن است برای انجام معاینات فیزیکی، آزمایشات خون و تصویربرداری از بدن کودک اقدام کند تا هر نوع مشکل پزشکی مرتبط با اختلال خوردن را بررسی کند.
مصاحبه با خانواده: اطلاعات از خانواده کودک نیز بسیار مهم است. والدین میتوانند در مورد رفتارهای خوردن کودکانشان و هر نوع تغییر در رفتارهای او اطلاعات ارزشمندی ارائه دهند.
تشخیص نهایی: تشخیص نهایی اختلال خوردن باید توسط یک متخصص تغذیه، روانشناس یا پزشک تنظیم شود. آنها میتوانند با ترکیب اطلاعات جمعآوری شده و ارزیابیهای مختلف تشخیص درست را ارائه دهند.
اختلالخوردن درکودکان میتواند به عوامل متعددی برگردد و علتهای آن ممکن است متنوع باشند که در ادامه به برخی از آنها اشاره خواهیمکرد:
مشکلات عاطفی و روانی: اختلالات مانند افسردگی، اضطراب، استرس یا ترس میتوانند باعث اختلالات خوردن در کودکان شوند. برخی از کودکان ممکن است از طریق کم خوردن یا افزایش خوردن به مشکلات روانی خود واکنش نشان دهند.
تغییرات در زندگی خانوادگی و اجتماعی: تغییرات مهم در زندگی خانوادگی مانند جدایی والدین، اسبابکشی کردن، نقل مکان یا تغییرات در ترکیب خانواده و عوامل اجتماعی مانند تحصیلات و شغل والدین میتوانند، باعث به وجود آمدن اختلال در رفتار کودکان شوند.
مشکلات جسمی: مشکلات جسمی مانند درد مزمن، ناراحتی معده، آلرژیها یا مشکلات دهانی ممکن است باعث از دست دادن اشتها یا اختلال در خوردن کودکان شوند. در همین رابطه مقاله چگونه دندانهای کودک خود را سالم نگه دارید؟ را مطالعه بفرمایید.
محیط و الگوهای خوراکی: محیط خانه و الگوهای خوراکی خانواده میتوانند نقش مهمی در اختلالات خوردن کودک داشته باشند. به عنوان مثال، فشار برای بیشتر خوردن یا کمتر از نیاز به غذا و یا الگوهای نامناسب در خوردن میتوانند به اختلالات خوردن منجر شوند.
والدین باید در مورد اختلالات خوردن کودکان آگاهی داشته باشند تا بتوانند به بهترین شکل ممکن به کودکان خود کمک کنند. اختلالات خوردن ممکن است شامل اختلال تغذیهای مانند بیاشتهایی عصبی (انورکسیا) و پرخوری عصبی (بولیمیا) یا مشکلاتی مرتبط با رفتار مثل اضطراب خوردن و استرس باشد. در ادامه به تعدادی از موارد مهمی که والدین باید در مورد اختلالات خوردن کودکان بدانند اشاره میکنیم:
علائم اختلال خوردن در کودکان: والدین باید به علائم مختلفی که ممکن است برای کودکان نشان دهنده اختلالات خوردن باشند توجه کنند. این علائم میتواند شامل افزایش یا کاهش ناگهانی وزن، تغییرات در الگوی غذا خوردن، اضطراب در مورد وزن و ظاهر بدن، خستگی بیش از حد، افسردگی، تغییرات در تعامل اجتماعی و …
تشخیص و مشورت: اگر والدین نگران بروز اختلال خوردن در کودکان خود هستند، بهتر است با یک متخصص بهداشت روانی یا مشاور تغذیه مشورت کنند. تشخیص اختلال خوردن نیاز به ارزیابی تخصصی دارد.
عواقب جسمی و روانی: والدین باید درک کنند که اختلالات خوردن ممکن است عواقب جسمی و روانی جدی داشته باشند. این اختلالات میتوانند به مشکلات جدی از جمله کاهش وزن بیش از حد، مشکلات گوارشی، آسیب به اعضای داخلی، اختلالات قلبی، افسردگی، اضطراب و اختلالات روانی دیگر منجر شوند.
حمایت و درمان: حمایت و البته درمان مناسب از اهمیت بالایی برخور است. والدین باید کودکان خود را تشویق به شرکت در جلسات مشاوره روانی و مشاوره تغذیه کنند. همچنین، ایجاد یک محیط مناسب برای کودکان میتواند روند درمانی را تسریع و تسهیل کند.
آموزش خانواده: والدین باید خود را آماده کنند و در مورد اختلالات خوردن و راههای مدیریت آنها آگاهی داشته باشند. مطالعه و مشاوره با متخصصان میتواند در این زمینه به کمک آنها بیاید.
حفظ سلامت: والدین باید سعی کنند محیط خانه را سالم و قانونمند نگه دارند و تغذیه مناسب و سالم را ترویج کنند. از روشهای مثبت تشویق به خوردن مواد خوراکی سالم و فراهم کردن محیطی آرام و دلچسب برای تغذیه صحیح کمک بگیرند.
صبوری و پشتیبانی: درمان اختلالات خوردن ممکن است طولانی مدت باشد و والدین نیاز به صبوری و پشتیبانی مداوم دارند. والدین باید به کودکان خود اعتماد کرده و در تلاش برای بهبود به آنها کمک کنند.
نظارت بر وزن، رشد و نمو و یا رفتار فرزند شما میتواند مفید باشد. اگر وزن او به طور نامطلوب کاهش یافته و یا او نسبت به سن خود رشد مطلوبی ندارد، این ممکن است نشانههای اختلال در خوردن باشد. تغییرات در رفتار فرزندتان نیز میتواند نشانههای اختلال در خوردن باشد. او ممکن است از دیگران دور شود، ناراحت یا افسرده باشد، یا از مواجهه با غذاهای خاص خودداری کند. اختلال در خوردن میتواند به مشکلات جسمی منجر شود. مثلاً مشکلات گوارشی مانند یبوست یا عدم توانایی جویدن، بلعیدن (دیسفاژی) ممکن است به اثرات جانبی اختلال در خوردن اشاره داشته باشند. راهنمایی گرفتن از یک مشاوره حرفهای به شما کمک بسیاری خواهد کرد، این افراد میتوانند ارزیابی حرفهای از وضعیت فرزند شما انجام داده و به شما راهنماییهای لازم را ارائه دهند. در نهایت، حمایت و حضور گرم شما برای فرزندتان در این مسئله بسیار مهم است. به او اعتماد داشته و به او اطمینان دهید که همیشه برای کمک و پشتیبانی در دسترس او هستید.
باید توجه داشت که این عوامل خطر به تنهایی عامل ایجاد اختلالات خوردن نیستند، بلکه تعدادی از این عوامل ممکن است با یکدیگر ترکیب شوند و به ایجاد این اختلالات خوردن در کودک بیانجامند.
در رابطه با اختلالات خوردن کودکان ممکن است سوءتفاهم به وجود بیاید. اختلالات خوردن میتوانند به مشکلاتی در تبادل اطلاعات و ارتباط بینکودک و والدین یا مراقبین منجر شوند. در ادامه، برخی از نکات مهم در این زمینه را برای شما مخاطب عزیز توضیح میدهیم:
ندانستن علت اختلال: والدین ممکن است علت اختلال خوردن کودک خود را ندانند یا به اشتباه تصور کنند که کودک آن را به عنوان یک راه برای توجه به خودشان انجام میدهد. این ممکن است منجر به سوتفاهم شود. بهتر است به عنوان والدین یا مراقب کودک، اطلاعات و توصیههای حرفهای درباره علت و درمان اختلال خوردن کودک را جستجو کنید.
تاثیرات روانی: اختلالات خوردن ممکن است تاثیرات روانی بر والدین و کودکان داشته باشند. والدین ممکن است از نگرانی و استرس به دلیل اختلال خوردن کودکان رنج ببرند. در این موارد، مشورت با متخصص روانشناس میتواند مفید باشد.
ارتباط با متخصصان: برای درمان اختلال خوردن کودکان، مشاوره و راهنمایی از متخصصان بهداشت روانی و تغذیه میتواند بسیار مفید باشد. اما ممکن است والدین و کودکان به دلایل مختلفی از این نوع کمکها منصرف شوند. در این موارد، مزایا و نیازهای درمان به والدین میتواند کمک کند. در کل، در اختلالات خوردن کودکان، ارتباط با والدین و مراقبین بسیار مهم است و برقراری ارتباط بازیابی، مشاوره حرفهای و تفهیم موضوع میتواند به بهبود وضعیت کودک کمک کند.
اختلال خوردن در کودکان ممکن است به عوامل مختلفی برگردد، از جمله عوامل فیزیولوژیکی، روانشناختی، اجتماعی و محیطی. در ادامه راه حلهایی برای جلوگیری از اختلال خوردن در کودکان را بررسی میکنیم:
تغذیه مناسب: مطمئن شوید که کودکان به تغذیه مناسبی دسترسی داشته باشند و غذاهای متنوعی مصرف کنند. ایجاد عادات تغذیه سالم از سنین پیش دبستانی میتواند به کاهش احتمال اختلال خوردن کمک کند.
ایجاد محیط مساعد: سعی کنید محیط غذاخوری را آرام و دلپذیرکنید. از بروز تنشها و فشارهای غیرضروری هنگام صرف غذا پرهیز کنید.
جلوگیری از به وجود آمدن مشکلات خوردن: سعی کنید کودکان را در امر تهیه غذا مشارکت دهید او را به تفکر درباره غذا خوردن عادت دهید و کودک را به تزیین و خوش طعم کردن غذا ترغیب کنید و از انجام امور استرسزا مانند وضع قوانین سختگرایانه و به کارگیری آداب و رسوم سخت هنگام صرف غذا اجتناب کنید.
مشاوره روانشناختی: اگر کودکان به شدت با اختلال خوردن مواجه هستند، مشاوره روانشناختی میتواند مفید باشد. مشاوره میتواند به تشخیص و درمان عوامل روانشناختی مرتبط با اختلال خوردن کمک کند.
توجه به تغذیه سالم خود و نقش مثبت خانواده: به عنوان والدین، الگوی خوبی برای کودکان خود باشید و تغذیه سالم را ترویج کنید. همچنین، دستورالعملهای تغذیه سالم را درخانه پیروی کنید.
اختلال خوردن در کودکان نیاز به تشخیص دقیق و مدیریت مناسب دارد و ممکن است نیاز به مشاوره و درمان حرفهای باشد. درمان اختلال خوردن در کودکان میتواند به صورت چند مرحلهای و گروهی انجام شود. در ادامه نکاتی کلی جهت درمان اختلال خوردن در کودکان آورده شده است:
تشخیص صحیح: اولین گام در درمان اختلال خوردن، تشخیص صحیح بیماری است. برای این منظور بهتر است با یک متخصص روانشناس یا پزشک متخصص مشاوره کنید. آنها میتوانند تشخیص دقیق اختلال خوردن و ارزیابی نیازهای کودک شما را انجام دهند.
تغذیه مناسب: کودکان با اختلال خوردن ممکن است نیاز به مشاوره تغذیهای داشته باشند. تغذیهای مناسب با در نظر گرفتن نیازهای فیزیکی کودک و تنوع در غذاها میتواند به بهبود وضعیت آنها کمککند.
مشاوره روانشناختی: مشاوره روانشناختی برای کودکان با اختلال خوردن بسیار مهم است. روانشناس میتواند به کودک کمک کند تا افکار و احساسات خود را در مورد غذا و بدن خود بهتر درک کند. همچنین، میتواند راهکارهای بسیاری برای مدیریت استرس و اضطراب کودک ارائه دهد.
ترکیب درمانهای گوناگون: در برخی موارد، نیاز به ترکیب درمانهای مختلف میباشد. این ممکن است شامل درمان روانشناختی، درمان دارویی (در موارد خاص)، مشاوره تغذیهای و پشتیبانی و مشارکت خانواده باشد.
مشارکت خانواده: خانواده سلامت کودک را تسهیل و تضمین میکند. آموزش به والدین در مورد چگونگی پشتیبانی از کودک در مدت درمان، ایجاد محیط محبتآمیز و بدون فشار و ترکیب نظرات و رویکردهای مثبت میتواند موثر باشد.
اختلال خوردن در کودکان یک مسئله جدی است که نیاز به توجه و پشتیبانی دارد. نکته آخر این است که والدین و مراقبین کودک باید به دقت به کودک خود توجه کنند و اگر هر گونه نشانههای اختلال خوردن (مثل کاهش وزن، افزایش تنش یا تغییرات در عادات خوردن) را مشاهده کردند به مشاور و متخصصی که در این زمینه تخصص دارد، رجوع کنند. اعتماد و ارتباط با کودکان نیز بسیار مهم است تا از وضعیت روانی و جسمی آنها در جهت پیشگیری و مدیریت اختلال خوردن آگاه شوند. به همین دلیل، توجه به نیازها و احساسات کودکان و ایجاد محیطی حمایتی و مهربانانه از اهمیت بسیاری برخوردار است.