گویند که غم همیشه باماست! ای غم نکند خدا تو باشی...؟
از چی بگم؟ در جواب "مهدی"
نوشته برا خودت تو این ی سال سختی که گذروندی ی جمله بنویس.یاس تو سرم داد زد "از چی بگم؟"
فقط میخوام بگم متاسفم که نتونستم درستت کنم.که هر روز بیشتر خیره موندی و بیشتر ذوب شدی و از بین رفتی.متاسفم که نتونستم همون ادم قبلی رو دوباره بسازم و مغزش رو برگردونم. میدونم تا الان له شدی و زنده زنده تو آتیش سوختی ، اما میتونستی بهتر از این ها عمل کنی. حالا که فقط ۲ هفته فرصت داری میخوام بگم حتی اگه به نتیجه دلخواهت نرسی ، که نمیرسی ، مطمئنم که همه تلاشت و
نکردی.
بابت تمام اون شب هایی که تا صبح میلرزیدی و صدات به کسی نمیرسید ، بابت تمام مداد هایی که از فشار سر کلاس میشکستن و تیکه هاشون زیر میز گم میشد ، بابت تمام کم کاری ها و تا لنگ ظهر خوابیدن ها به خودت بدهکاری.
فقط امیدوارم ، بعد تر ها بتونی قدمی برداری برای بهتر شدن.برای اینکه از این حیوون عوضی که درونت رشد کرده فاصله بگیری و باهاش دست به یکی نکنی.
که رسیدنت ، به فرض محال ، این حیوون رو بهتر و راحت تر به اهدافش میرسونه و به مرگ نزدیکت میکنه.
بار ها بهت التماس کردم و نادیده گرفتی.اما حالا برای اخرین بار میخوام جلوت زانو بزنم و بگم " به خاطر اون ادمی جز خدا هیچکسو نداره و یه عالمه رویا تو سرشه ، لطفا.