مسعود
مسعود
خواندن ۳ دقیقه·۲ سال پیش

چالش کتابخوانی طاقچه ؛ بچه های خاص خانه خانم پریگرین

بچه های خاص خانه خانم پریگرین
بچه های خاص خانه خانم پریگرین


درست یادم نمیاد که در دوران کودکی و نوجوانی چه کتابهایی خوندم یا چندتا کتاب خوندم ، البته از این بابت تقریبا مطمئنم که از بچه ها و نوجوانان امروزی بیشتر کتاب خوندم چون در آن زمان اینقدر وسایل الکترونیکی و بازی کامپیوتری نبود اما چیزی که میخوام بگم اینه که در دوران نوجوانی علاقه به داستانهای ترسناک داشتم کمااینکه هنوز هم تمایلم به خواندن داستانهای ترسناک یا تماشای ویدیوها و کلیپ های ترسناک کم نشده و چه بسا بیشتر هم شده اما تفاوت عمده اون این هستش که الان واقعیت برایم جذابیت بیشتری داره تا داستانها و فیلم های ترسناکه فانتزی... درست یادم نمیاد که در دوران کودکی و نوجوانی چه کتابهایی خوندم یا چندتا کتاب خوندم ، البته از این بابت تقریبا مطمئنم که از بچه ها و نوجوانان امروزی بیشتر کتاب خوندم چون در آن زمان اینقدر وسایل الکترونیکی و بازی کامپیوتری نبود اما چیزی که میخوام بگم اینه که در دوران نوجوانی علاقه به داستانهای ترسناک داشتم کمااینکه هنوز هم تمایلم به خواندن داستانهای ترسناک یا تماشای ویدیوها و کلیپ های ترسناک کم نشده و چه بسا بیشتر هم شده اما تفاوت عمده اون این هستش که الان واقعیت برایم جذابیت بیشتری داره تا داستانها و فیلم های ترسناکه فانتزی...

کتاب بچه های خاص خانه خانم پریگرین یا بچه های عجیب و غریب یتیم خانه خانم پریگرین نوشته رنسام ریگز ، آخرین کتاب ترسناکی بود که خواندم ، کتابی که سطح فانتزی بالایی داره و شاید اگر در سنین کمتر میخوندم برام جذابیت بیشتری داشت ، اما با اینحال کتاب رو که از سایت طاقچه خریده بودم ، به پایان رسوندم تا ببینم انتهای داستانی که جیکوب ، پسر نوجوانی که در آن نقش اصلی رو در کنار پدربزرگش داره ، به کجا میرسه...

پدربزرگی که خود جیکوب اینگونه توصیفش کرده که ؛ «بابابزرگ پورتمن جالب ترین شخصیتی بود که میشناختم، او در یک یتیم خانه بزرگ شده بود ، در چند جنگ شرکت کرده بود ، از اقیانوس ها با کشتی بخار و از بیابان ها با اسب گذشته بود ، در سیرک برنامه اجرا کرده بود و در مورد تفنگ ها ، دفاع شخصی و بقا در طبیعت همه چیز میدونه و به سه زبان هم مسلط هستش...»

داستان اصلی کتاب هم حول ماجراها و اتفاقاتی است که پدربزرگ قبل از مرگش تعریف کرده بود و خیلی ها اون رو خیالاتی و خرافاتی میدونستن اما بعد از مرگش اتفاقی میوفته که همه چیز رو عوض میکنه که پیشنهاد میکنم کتاب رو بخونید تا ببینید چه اتفاقی در نهایت برای جیکوب افتاد و آیا تونست جاهایی که پدربزرگ درباره آنها صحبت کرده بود رو پیدا کنه یا خیر...؟؟؟


موضوع مهمی که در داستان بچه های خاص خانه خانم پریگرین مطرح بود ، این هستش که با توجه به توانایی های متفاوت هر یک از بچه ها ، این حس رو به خواننده القا میکنه که آن گروه و جمعیتی موفق خواهد بود که در کنار اتحاد و دوستی که دارند ، از چندین توانایی متمایز هم برخوردار باشن تا در مواقع لزوم بتونن از اون استفاده کنن و مکمل هم باشن...
در پایان یک درس بزرگی که کتاب بچه های خاص خانه خانم پریگرین به ما میده ، اینه که خانواده ها باید بیشتر به استعدادها و تخیلات کودک و نوجوان خودشون اهمیت بدن و نباید اونها رو نادیده بگیرن تا بتونن موارد درست رو شناسایی کنن و به کودک و نوجوان توانایی پرورش اون رو بدن تا بتونه از استعداد و تخیلاتش به بهترین نحو استفاده کنه و مانند پدر و مادر جیکوب نباشن که او رو نادیده گرفتن و او بیشتر به سمت پدربزرگ متمایل شد و بعد از مرگش هم برای پیدا کردن اسرار پدربزرگ و انچه در ذهن داشت مجبور به دوری از خانواده خود شد...
اگر به داستان فانتزی و ترسناک علاقه دارید ، حتما کتاب بچه های خاص خانه خانم پریگرین رو بخونید چون بنظرم هر کتابی ارزش یکبار خواندن رو دارد...

این مطلب برای شرکت در چالش کتابخوانی طاقچه تهیه شده است

چالش کتابخوانی طاقچهکتاب ترسناکداستان ترسناک
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید