ترس ، ناشناخته ترین حس در آدمی و در عین حال از اولین ها در جوامع بشری...
درواقع از زمانیکه انسانها پا به عرصه وجود گذاشتن ، ترس ، یکی از مهم ترین حس ها در وجود آدمی بوده.
درواقع این حس ترس ، در بسیاری از زمینه ها باعث پیشرفت و یادگیری و حتی کشف چیزهای جدید شده.
همین حس ترس هستش که در اکثریت مواقع باعث حفظ جان آدمی میشود و قطعا اگر ترس وجود نداشت شاید امروز ، نسل آدمی وجود نمیداشت.
درباره ترس مطالب زیادی نوشته شده اما بی شک یکی از بهترین کتابها در این زمینه کتاب فلسفه ترس نوشته لارس اسوندسن هستش...
نویسنده این کتاب معتقد هستش که اصولا ما در بسیاری از موارد با ترس به موضوعات نگاه میکنیم و حتی مسائل کوچک و پیش پا افتاده رو هم با نگاه توام با ترس ، بزرگنمایی میکنیم و همین امر باعث شده تا ما ، حس آرامش رو که در تضاد کامل با ترس هستش از زندگیمون دور کنیم.
البته نویسنده معتقد هستش که ترس لازمه زندگیه اما فقط تا جایی که بتونه کمک کننده باشه و اگر حس ترس از حد بگذره ، اونوقت ما با شرایط بسیار سختی در زندگی مواجه خواهیم بود و هرگز توان انجام کاری رو نخواهیم داشت.
نویسنده در فصل چهارم از کتاب فلسفه ترس مینویسد: «ترس وقتیکه نزدیک نشود ، لذت آفرین است»
این جمله به نکته جالبی اشاره میکند که میتونیم برای درک بهترش مثالی از خود کتاب رو بخوانیم.
«فرض کنید وسط یک زلزله یا گردباد گیر افتاده باشید. در این وضعیت جون شما واقعا در خطر هست و قطعا ترسی که تجربه میکنید لذتبخش نخواهد بود. حالا فرض کنید این حوادث رو در یک فیلم ببینید. شما از خطر دور هستید و یک فاصله ایمن ایجاد کردید. بنابراین شما میتونید با تجربه پدیدههایی خارج از زندگی واقعی از این دست اتفاقات لذت ببرید. از طرفی بر موقعیت مسلط هستید و هرزمان بخواید میتونید فیلم رو نگه داشته و اون رو پشت سر بذارید»
ملاحظه میکنید که ترس وقتی دور هستش بسیار میتونه لذتبخش باشه اما فراموش نکنیم که در مواجهه با بسیاری از اتفاقات ، وجود حس ترس ، میتونه مارو از انجام آن منصرف کنه ، مثل انجام فعالیتهای مخرب و خلافکارانه...
اما در جاهایی میتونه باعث منفعل شدنمان شود ، مثل شروع یک فعالیت بیزینسی و ترس از سرانجام آن...
اینجا واژه احتیاط وارد میشه که باید گفت ، احتیاط خوبه ، مثل زمانیکه از خیابانی قصد عبور دارید و احتیاط میکنید و بعد از اطمینان از امن بودن جاده ، از آن عبور میکنید ، اما اگر این احتیاط تبدیل به ترس بشه ، آنگاه شما تبدیلی به انسانی خواهید شد که شجاعت انجام کاری رو ندارید و کاملا منفعل ، در گوشه ای از خانه گذران عمر رو تماشا خواهید.
«همواره مراقب ترس های خودتان باشید»
ناگفته نماند که نویسنده کتاب فلسفه ترس ، در طول تمام فصل ها سعی در شناساندن ترس به خواننده رو داره و اصولا اعتقاد من هم مبنی بر همین اصل هستش که ترس تا زمانی وجود خواهد داشت که ما شناختی از آن نداشته باشیم ، اما زمانیکه ترس ها را میشناسیم یا با ترس خودمون در هر زمینه ای و از هر نوعی ، مواجه میشیم ، کم کم حس ترس از آن چیز در درون ما از بین خواهد رفت.
شخصا ترس از مرگ دارم و چون این اتفاق رو هر انسانی به تنهایی باید تجربه کند ، یقینا همین هم بر ترسم می افزاید.
شما از چه چیزهایی میترسید؟؟؟ آیا تلاش کردید ترس ها بشناسید؟ حتما برای اینکار ، خواندن کتاب فلسفه ترس رو پیشنهاد میکنم.
این متن برای شرکت در چالش کتابخوانی طاقچه تهیه شده است.