ویرگول
ورودثبت نام
With me
With me
خواندن ۲ دقیقه·۸ ماه پیش

خیال

یک روز هایی در زندگی آدم هستند که احساس خاصی دارند، انگار آدم در آن روزها خودش را بیشتر دوست دارد.

روزهایی به تراپی می روی؛ انگار برای یه روز تمام ارزشت دو برابر می شود. واقعیت هم همین است! مگر چند نفر در این جامعه به سلامت روان خود اهمیت می دهند یا حتی می توانند اهمیت دهند؟!

روز هایی که باران می بارد؛ آدم می خواهد کل روز را با کتاب مورد علاقه اش و یک فنجان چای و پتو سر کند.

روز هایی که برف می بارد؛ آدم حتی اگر در بستر بیماری هم باشد شفا می یابد تا فقط بتواند مشتی برف برداشته و در صورت دوستانش بکوبد.

روزهایی فرشته ای در خانه ات می آید و با کالسکه کدو تو را راهی میهمانی پادشاه میکند؛ که شاید در ظاهر مختص سیندرلا باشد اما بیشتر که فکر کنی می بینی که نیست!

برای من اما خاص ترین روز ها روزهایی ست که به تو فکر نمی کنم! تلخ است که به کابوس روز هایم تبدیل شده ای اما حالا در کمال تعجب چهار سال است که فکر به تو به جای بالا بردن ضربانم و عرق کردن دستانم و لبخند شیرین پنهانی ام ، باعث اندوه و یاد احوال بد گذشته ام می شود.

تقصیر تو نیست ها! احتمالا تو به همان خوبی هستی که همیشه بودی. مشکل، مشکل من است. تو نمی دانستی که من رویایی هم قد و اندازه تو می بافم.

سخن از رویا شد! او چطور است؟! اصلا آیا تا به حال رویایی در خیالت پرورانده ای؟ به یاد نمی آورم که حتی یکبار از رویاهایت با من سخنی گفته باشی.

من اما روز و شب رویا می پرورانم. یادت می آید چقدر عاشق انشرلی بودم؟! گمانم من هم جا پای او گذاشته ام. یا نه! شاید هم حسرت جای او را می خورم. او گرین گیبلز سبز را داشت و یک گیلبرت. من تهرانی به رنگ خاکستری دارم و... تو را ندارم.

می دانی چه اتفاقی افتاده است؟! تو دیگر در روزهای من نیستی! حتی در شب هایم هم به تو فکر نمی کنم! تو فقط تبدیل به یاری غار و قدیمی شده ای که تا می خواهم چند کلامی شرح حال بنویسم، نمی دانم از کجا، سر و کله ات پیدا می شود و ته نوشته هایم به ناچار و ناخودآگاه از تو می نویسم.

حال که آمده ای به ناچار با تو هم تمام میکنم! لطفا از مغز آشفته و مندرس من دست بردار. می دانم باهوشم و مغز بزرگی دارم اما مغز همانی که می دانی برای تو جایگاه مناسب تری ست! نه اینکه خالیست! جای تو باز تر است.

از من دلخور نشوی ها، این هم گلایه آخر من:دیس به همان که می دانی!

راستی! یادم باشد به موقع اش با تو از رویاهایم بگویم. البته که نه! با تو نه! من با تو حرف نمی زنم، با خودم!

خیال
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید