ویرگول
ورودثبت نام
سهیلا غفاری
سهیلا غفاریسهیلاهنری قلم صاف اینستاjighe.khamoosh شعر مینویسم وعکس مفهومی میزارم شمارو دنبال میکنم
سهیلا غفاری
سهیلا غفاری
خواندن ۱ دقیقه·۷ ماه پیش

بستریکه مال من نبود

بستری انتخاب کرده بودم که مال من نبود/

کسی روی آن در اغوشم بود که یارمن نبود/

تا صبح روی آن دراغوشش بودم اماحواسش پیش من نبود/

مات صورتش بودم تا صبح نمیخوابیدم

نگاهی مرا میکردان نگاه از چشم عشق من نبود/

اشگ میریختم روی آن بستر بسیارکم نبود/

اوحس میکردولی از قلب بیمارم نبود/

او دیگر بیدارنمیماند و مست تماشایم

نبود/

شایددیگربامن خوشبخت نبود/

وقتی میخواستمش تو دسترس نبود/

گوهری بودمن وقت میزاشتم ولیکن او یار من نبود/

غم دوری که ساخته بودمش مرا سردم نمود/

بغلش یواش یواش یه جور دیگه شد که قلبمان مثل هم نبود/

دلت تنگم نبود حتی زمن شاکیم نبود مال من دیگر نبود عاشقم دیگرنبود/

بی‌تفاوت بود از من می‌گذشت آسان نبود/

تکیه گاه وسنگر امنم نبود/

مست زیار دیگری بر من نبود/

ذهن من خاموش نبود لحظات زندگیمون آنی از فکرم جداهرگزنبود/

ای کاش فارغ زعشقش میشدم حتی این چاره حق من نبود/

کاش زهری کاش سمی راه دیگر در سرنوشت من نبود/

قلم صاف

مال
۳
۰
سهیلا غفاری
سهیلا غفاری
سهیلاهنری قلم صاف اینستاjighe.khamoosh شعر مینویسم وعکس مفهومی میزارم شمارو دنبال میکنم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید