مقدمه: این متن خارج از اون برنامه‌ایه که اعلام شد. یهویی پیش اومد. لازم شد در موردش بنویسم.
خب دو روزیه کیبوردی برای آزادی باز نمیشه. چرا؟ نمیدونم. پس هیچ قضاوتی نمیکنم.
اما مثل اینکه یکی از مطالب کاربر آیدا به نام زن، زندگی، آزادی (6) حذف شده. چرا پاک شده؟ احتمالا گزارش زدن و ویرگول هم پاک کرده. اما می‌دونم که ویرگول قبل از پاک کردن هر پستی، به کاربر اطلاع نمیده. پاک می‌کنه و بعد اطلاع میده. این روش اشتباهه.
چرا؟ چون ما با مخاطب منطقی سروکار نداریم. با آدم‌هایی طرفیم که حتی مطالب رو نمی‌خونن و قضاوت میکنند. گله‌ای عمل میکنند. گله‌ای حکم صادر میکنند. همچین آدم‌هایی به احتمال بسیار بالایی گله‌ای گزارش خواهند زد، یعنی بدون اینکه مطلب رو فهمیده باشند.
میخواهید یه نمونه بهتون نشون بدم؟ شما رو دعوت میکنم به تماشای گفتگوی زیر:
یک فرد مجهول‌الهویه:
«اتفاقا از هگل یکم خوندم
بدک نیست»
من:
«چی خوندی؟»
یک فرد مجهول‌الهویه:
«فعلا چیز خاصی نخوندم...تو همون کتاب مطهری یه جمله هایی ازش داشت...اون قدر ها هم بد نبود
تفاوت من و شما این هست که من اصل اسلام و شریعت اسلام رو انتخاب کردم و خیلی چیز ها رو پذیرفتم..
شما با هگل می‌خوای به چیزی که من از طریق اسلام پذیرفتم برسین»
من:
«فرق من و تو اینه که من معتقدم اصول اسلام تقلیدی نیستند
این حرف خود اسلامه
من اصول اسلام رو با عقل هگل شناختم»
یک فرد مجهول‌الهویه:
«خب شما اصول چیزی رو با عقلی شناختی که هیچ اشتراکی با اون نداره! شما یک منطق و فلسفه ای رو شناختی می‌خوای منطق و فلسفه خودت رو با منطق و فلسفه الله یکی کنی. منطق و فلسفه و روانشناسی و کلا علوم انسانی غربی بر یک پایه استوار هست. مادیات. شاید من اولش فقط از روی اعتقاد خیلی چیز ها رو رد نکردم اما کم‌کم فلسفه تمام احکام داره برام روشن میشه. مطهری هگل رو فیلسوف نام دار آلمانی دونسته ولی شما که دانش آموخته مکتب هگل هستی نمی‌تونی چنین احترامی برای مطهری قائل بشی حتی خود هگل هم شاید نتونه...چون هگل به عالم ماده وصل هست مطهری به عالم وحی»
من:
«میبینی؟
این دقیقا چیزیه که نمیدونی.
هگل مادی نیست. هگل به اصالت ماده معتقد نیست
حتی مطهری هم درست نفهمیدی. چون مطهری هم معتقده هگل به اصالت ماده باور نداره.
هگل از اصالت معنی حرف میزنه
چیزی که اصالت داره، از نظر هگل، عالم معنی است و نه ماده
این آدم چطور میتونه مادی باشه؟»
یک فرد مجهول‌الهویه:
«حکم هایی که شما می‌دین و نحوه اثبات شما مادی هست...می‌گین حکم ها رو از روی جناب هگل فهمیدین
یه سری کتاب درباره هگل پیدا کردم...کتاب زیاد دارم برا خوندن ولی اونها رو هم می‌خونم
پس هگل مادی نبوده...اوکی ولی شما هستین!»
من:
«یعنی چی من مادی هستم؟
اصلا میدونی اصالت ماده یعنی چی؟
چرا بدون اینکه بدونی حکم صادر میکنی؟»
یک فرد مجهول‌الهویه:
«از بحث با شما واقعا خسته ام
ببخشید امروز صبح فهمیدم من آدم قضاوتی ای هستم!
البته من اینها رو قضاوت نمیدونم
حکم هم صادر نکردم
بیشتر اینها رو تحلیل نوع تفکر شما با توجه به متن های شما و رفتار شما و کامنت های شما می‌دونم
شما رو جاهل می‌دونم خودم رو و همچنین بقیه رو...همه حدی از جهالت داریم
اون ویس ها که فرستاده بودم رو گوش کردین؟
تاریخ صدر اسلام رو خوندین؟
دنبال تفاوت بین شیعه و سنی رفتین؟
من چه قضاوتی کردم؟ این همه محترمانه از شما درخواست کردم لینک دادم خواهش کردم گوش بدین اما هییییچچچچ
شما خودت دچار خود محق پنداری هستید
اگر می‌خواین ثابت کنین این حرف من غلطه کار هایی که درخواست کردم رو انجام بدین بعد بیاین ببینم صحبتتون دقیقا چیه
براتون منبع می‌تونم بفرستم (دوباره)
البته من اصرار ندارم از منبع من بخونین و یاد بگیرین...خودتون هم برین دنبالش به هر روشی که می‌خواین قبوله»
من:
«تو تا حالا یه ذره به مطالب من دقت کردی؟
نه
وقتی اینجوری هستی، من چرا باید به منابعت اهمیتی بدم؟
تو هنوز فکر میکنی من به اصالت ماده باور دارم
اصلا مطالب من رو نخوندی
به حرف‌هام گوش ندادی
چرا برای مطالبت وقت بذارم
اصلا نمیفهمی وقتی بهت میگم من تو این مسیر جلوتر از تو هستم، یعنی چی
تو یا خودت رو بالاتر از من میبینی یا مساوی.
اما حقیقت اینه که من جلوتر از توام»
یک فرد مجهول‌الهویه:
«شما که بدتر قضاوت کردی...زیر اصول خودت زدی (:
من هر مطلبی از شما خوندم کامنت دادم
بله مطالبتون رو خوندم
نه همش رو ولی خوندم
یه روز شاید اکثر مطالب شما رو نخونده بودم و گارد داشتم...رفتم خوندم نفهمیدم اما از یه جا خوندم فهمیدم...می‌گین نقد کن خب نقد میکنم می‌گین مسخره میکنی
من دیکه نه می‌خوام مسخره کردنی باشه نه قضاوت کردنی نه بحثی
واقعا دیگه به پیام های شما جواب نمی‌دم...آخرین خواهشم این هست که این فایل ها رو گوش بدین
اگر گوش دادین (کامل) فقط اطلاع بدین شاید خوشحال شدم حداقل
اگر هم نه برای بار هزارم امیدوارم بتونین با خود رهبر مستقیم حرف بزنین»
بعد این فرد برای من یه سری مطلب از شیخ قمی فرستاد.
من:
«وقتی به من میگی ماده‌گرا، یعنی هیچی نفهمیدی
اینها نقد حرف من نیست. شیخ قمی نمیتونه مطالب من رو نقد کنه»
یک فرد مجهول‌الهویه:
«هگل مادی نگاه می‌کنه چون اصل ولایت پذیری رو نمی‌دونه
و این ندونستنش ایراد نیست
تو آلمان قرار نبود بهش برسه
اما ما هم ولی فقیه داریم و هم حکومت الهی
اگر این رو بفهمین متوجه منظورم از دید مادی می‌شین
برین دنبال ولایت پذیری
برین دنبال علی و فاطمه
کتاب فاطمه فاطمه است رو بخونین
برین دنبال تاریخ صدر اسلام
دیگه واقعا حرفی ندارم...اگر دنبال اینها نرین یا مغرض هستین یا فاسد یا خود محق پندار یا خود مطلق انگار
یه احتمال دیگه اینه که هگل برای شما تبدیل شده به مسیح برای مسیحیت...همون طور که اونها عیسی رو جای خدا می‌پرستن شما هگل رو جای خدا می‌پرستین!
و این شرک هست!!
متاسفم من مسئول هدایت همه نیس»
تمام شد.
می‌بینید. فقط مزخرف میگه. نمی‌فهمه. نمی‌خواد بفهمه. عقل مقلد دقیقا همینه: پر از تناقض، پر از دروغ، پر از جهل. تازه این آدمیه که من قبلش کلی باهاش بحث داشتم. یه عده هستند که حتی یه کلمه هم با من حرف نزدند.
الان یه مسأله مطرح میکنم:
اگه یه گله از این آدم‌ها به اتهام شرک مطالب من رو گزارش بزنند، ویرگول چطور قضاوت کنه تا عدالت برقرار بشه؟
ویرگول حقّ نداره به گزارش‌های این جماعت اهمیتی بده. چون گزارش این جماعت مقلد بی‌اهمیته. این مساله فقط مربوط به من نیست. همین الان، احتمالا کاربر آیدا با همچین مسأله‌ای درگیر شده باشه.
چه باید کرد؟
