رابطه بین این سه تا باید چی باشه؟ یعنی کدوم باید اصل باشه؟
یه عده فقط تو گذشته زندگی میکنند. در مورد این دسته میشه گفت که حسرت گذشته تمام حال و آیندهشون رو به گند میکشه.
یه عده فقط در لحظه حال زندگی میکنند. منتظرند ببینند چی پیش میاد طبق همون برن جلو. اینها دو تا مشکل دارند: یک اینکه، اسیر اتفاقات و حوادثاند، دوم، هیچوقت از گذشته عبرت نمیگیرند.
یه عده تو رویای آینده زندگی میکنند. طبیعتا این گروه تنها کاری که بلدند خیالپردازیه.
مسأله اینه: اگه به صورت یکجانبه به هر کدوم از این سه تا بچسبیم، اشتباهه. هیچکدوم به تنهایی کافی نیستند. اما باید یه رابطهای بین سه برقرار باشه. یعنی بین این سه تا هم تقدم و تأخر برقراره.
من به شخصه فکر میکنم اصالت با آینده است. البته، فرد باید در لحظه حال زندگی کنه، نه در رویای یه آینده شیرین که معلوم نیست کجا هست. اما اصالت با آینده است. مسأله اینه: فرد باید با توجه به تصویری که از آینده داره (میشه گفت غایت یا هدف) به برنامهریزی برای زمان حال بپردازه، یعنی زمان حال رو بر اساس غایتی که در آینده محقق میشه، نظم بده. یا هدف از زندگی در لحظه حال رسیدن به یه غایت در آینده باشه.
و البته که گذشته هم نقش مهمی داره. فرد براساس غایت به حال نظم میده، اما براساس گذشته این نظم رو اصلاح میکنه. مسأله اینه که همه خطا میکنند. گذشته اهمیت داره و فرد باید در نظرش داشته باشه، چون اگه از اشتباهات گذشته عبرت نگیره و خودش و برنامهاش رو اصلاح نکنه، محکومه به تکرار اشتباهات گذشته.