خواب و رویا، یک حقیقت انکارناپذیر و مرموز هست که نه میشه اون رو با حواس ظاهر اثبات کرد و نه میشه انکارش کرد؛ چون همه اون رو تجربه کردن!
خواب یکی از مستندترین ادلهای هست که مادی گراها (کسانی که معتقدن آدمها فقط از ماده هستن و روح و عالم معنا واقعیت نداره) در برابر چیستیِ اون بیجواب میمونن؛ چون نمیتونن اثبات کنن که چطور وقتی بدن مادی در یک مکان مشخص به خواب میره، در یک لحظه در دو زمان و مکان وجود داشته باشه!
روانشناسانی مثل یونگ و فروید معتقدن که خواب همون امیال سرکوب شده آدمهاست یا ناخودآگاه آدمها که در رویا به تصویر کشیده میشه.
اما نگاه دانشمندان مسلمان به پدیدهی خواب و رؤیا خیلی جامعتر و حکیمانهتر هست چون هیچ وقت انسان رو از یک بُعد نگاه نمیکنن؛ مثلا دانشمندانی مثل ابن سینا و ملاصدرا، علاوه بر آگاهی و احاطهای که بر طب و بدن مادی انسان دارن، خواب و رؤیا رو از نظرِ مسائلِ مربوط به نفس و روح، عرفان و فلسفه هم مورد بررسی قرار دادن.
از نگاه ابن سینا چون هنگام به خواب رفتنِ شخص، قبل از هر چیز چشم و گوش (حواس بینایی و شنوایی) از کار میافتن پس مرکز خواب جلوی مغز هست.
در واقع خواب و رویا سه ریشه میتونه داشته باشه:
۱-ریشهی طبیعی و مادی ۲- ریشهی روانی ۳- ریشهی ملکوتی و ماورائی.
در ریشهی طبیعی و مادی؛ در واقع آنچه که فرد در خواب میبینه، از تاثیراتِ طبیعت بدن و مزاج فرد هست؛ مثلاً غلبه دم (گرم و تَر) در دموی مزاجها باعث به تصویر کشیدن اشیای سرخ، تصاویر خونریزی و خونگیری در قوهی متخیله (بخشی از مغز که خطورات ذهنی رو به تصویر میکشه) و دیدن وسایل لهو و لعب و غذاهای لذیذ میشه!
غلبه صفرا (گرم و خشک) باعث دیدن خوابهای زرد رنگ، حرارت و گرمی، سوختن، حمله حیوانات درنده و رعد و برق و صاعقه میشه!
در غلبه خلط بلغم (سرد و تَر) در بدن، فرد در خواب؛ باران، برف، غرق شدن و شنا کردن میبینه!
ابن سینا معتقده کسی که در بدنش امتلاء (انباشته شدن اخلاط کثیف و عفونی) وجود داره، خوابهایی میبینه که دلالت بر ثقل و سنگینی داره؛ مثلاً در خواب به علت سنگینی، قادر به تکلم یا فریاد زدن یا فرار کردن نیست!
ریشهی دیگرِ خوابها، روانی هستند؛ یعنی همان خطورات ذهنی و مشغلههایی که فرد در روز با اونها، خیال خودش رو درگیر کرده، در شب به صورت ناخودآگاه توسط قوهی متخیله به تصویر کشیده میشه.
اما ریشهی سوم خوابها، ملکوتی و ماورائی هست و اصطلاحا به اون "رویای صادقه" گفته میشه. اگرچه این نوع از خوابها هم مراتبی دارن؛ ولی در کل در این خوابها، روح از کالبدِ ماده و ظرف مکان و زمان، خارج میشه و با عالم ملکوت پیوند برقرار میکنه! گاهی به مقام کشف و شهود میرسه (مثل خواب پیامبران) و گاهی از اخباری در آینده مطلع میشه.
رویای صادقه گاهی نیاز به تعبیر و تأویل نداره و دقیقا تعبیر اون مطابق با چیزی هست که دیده شده؛ مثل خواب حضرت ابراهیم درباره ذبح پسرش اسماعیل، و گاهی نیاز به تعبیر و تأویل داره؛ مثل خواب حضرت یوسف علیه السلام.
علامه حسن زاده آملی معتقده که رویای صادقه وقتی دیده میشه که شخص به درجهای از مراتبِ "طهارتِ خیال" رسیده باشه. در این مرتبه، شخص دارایِ تسلط و قدرتِ کامل بر ذهن و خیال خودش هست؛ یعنی اجازهی ورود هر تصویر و خیالی به ذهن خودش رو نمیده. به زبون سادهتر خودش تعیین میکنه که در این لحظه من میخام به این مسئله فکر کنم و فقط به اون فکر میکنه و اجازهی برهم خوردن تمرکز خودش رو با هیچ تصویر و خیالی نمیده! یعنی تمرکزِ محض! این قدرت از مرتبههای بالای عرفان هست که عرفا برای بدست آوردنش از طهارت حواس ظاهری(طهارت چشم، طهارت زبان،...) شروع میکنن و در مراحل بالاتر موفق به رسیدن به طهارت خیال میشن.
در واقع هر چقدر خیال ما از خطورات ذهنی و مشغله ها و سوء مزاج خالی تر باشه؛ روح و نفس ما در عالم خواب، بهتر با عالم ملکوت ارتباط میگیره و رویای صادقانه بیشتر برای ما رخ میده.