آدما با ترساشون زندگی میکنن...
این ترسها هستن که به آدما جرئت مبارزه با خودشون رو میدن...:)
به نظر من ترس باعث خشم میشه وقتی میترسی یا نه بگیم وقتی حسی مثل ترس بهت دست میده لایه ای از شخصیت که شایدخود ادما سعی در پنهان کردنش دارنرو رو میکنه...
لایه ای که بافکر کردن بهش هم حس لرز بهت دست میده چه برسه دیدن و لمس کردنش...:)
اما بعضی وقتا همین لایه باعث پیروزی ادم میشه...
شاید یسری تبعاتی رو پشت سر خودش داشته باشه اما بعضی وقتا نیاز داری بهش:)
نیاز داری بهش تا نشون بدی که ضعیف نیستی....
نشون بدی که نمیخوای مثل ادمای دورت دورو باشی...
نشون بدی که نمیخوای مثل ادمای دورت عصبی و حال خراب کن باشی...
نشون بدی که شاید حالت بده اما این حال بد رو پشت یه چهره شاد گم کردی....:)
گفته بودم ادما چهره های متفاوتی دارن؟!
آدما موجودات عجیبی با علایق و سلیقه های خاص گاهیم عجیبن...
اما همین علایقن که چهره های متفاوت آدمارو میسازن!
چهره هایی که سعی در پنهان کردن بیشتریاشون دارن...
حداقل جلوی یسری افراد خاص!
اما توی تک تک چهره ها و توی تک تک رفتاراشون ترساشونه که اون چهررو پر رنگ تر میکنه...
این ترسان که باعث به وجود اومدن رفتارهای ادما میشه...
مثل ترس از دست دادن...
مثل ترس از تنهایی...
مثل ترس از تاریکی...
مثل ترس از غمگین بودن...:)
با وجود همه این ترس ها!
و همه این رفتارها...!
این چهره های ادماس که اونارو تبدیل میکنه به موجودی به نام انسان...:)
و این ترسهای اوناس که به اونا جرئت میده که چجوری خودشون باشن و چجوری انسانوار زندگی کنن...!
شاید با از بین رفتن یه ترس یه رفتار یا یه چهره از ادما هم پشت پستوهای یک ذهن شلوغ گم بشه...
اما اون چهره گاهی سرشو بیرون میاره تا نشون بده ترس ها شایدپاک بشن...
اما جاشون همیشه روی صفحه های روح ادمی جا خوش کرده...:)