سه ماه پیش این موقع، گفتم این یلدا خوشحال ترین آدم دنیام. حالا این سه ماه چطور بوده؟ باید اعتراف کنم که خوب بوده. به هممه ی خواسته هام نرسیدم آما، بازم خوب بود. حداقل نکته ی خوبش اینه که تونستم خط چشم کشیدنو یاد بگیرم?
حالا ام، این نوروز، خوشحااال ترین آدم دنیام... :)
پارسال این موقع گفتم که سال ۹۹ برام بهترین سال عمرم بود آماااا، حالا باید بگم که ۱۴۰۰ بهترینش بود. جدی بهترینش بود :)
الهی شکر :)
اگر بخوام امسال رو جمع بندی کنم،
وارد چندین رابطه کوتاه مدت شدم، ولی بلاخره تونستم با اگاهی خودم رو از شرشون خلاص کنم.
ارزشمندی خودم رو بیشتر درک کردم.
لاغر شدم، چاق شدم،
تا صبح زار ها زدم،
رقص ها کردم،
غم های بزرگ کشیدم، ولی قوی تر، خیلی قویتر از سال های پیش موندم و جا نزدم :)
خودم رو از افسردگی رها کردم،
درد های جسمانی ای رو کشیدم که قبل از امسال، شاید فکرشم نمیکردم...
با چند نفری هم دوست و اشنا شدم :)
حالا خودم رو بیش از قبلِ امسال دوست دارم، خیلی بیشتر :)
و قطعا امسال و این عید خوشحال تر از همه ی عید های عمرمم :)
اما...اما این کافی نیست، باید اسفند سال بعد، سرم پیش خودم بلند باشه که: اره، بازم ۱۴۰۱ برام بهترین سال بود، هر سال بهتر و بهتر میشه!
برنامه های کلی ای هم دارم،
یکمی کتاب خوندن،
ورزش رو دوباره شروع کردن.
خودسازیِ بیشتر و بیشتر
و تا حدودی حرفه ای شدن تو میکاپ کردن
تمرین نقالی و شاهنامه خوانی
و اندکی نقاشی
شاید از نظر شما کم باشن، آما این زندگی منه و من دلم نمیخواد به خودم قول هایی برم که اخر پیش خودم سرم پایین بلشه که نتونستم!
پارسال این موقع، وصیت نامم رو نوشتم، تغییر زیادی توش ایجاد نشده. ولی مینویسم باز هم. میخوام این رسم زندگیم بشه، اخرین روز های هر سال، وصیت نامم رو تجدید کنم.
به نام خداوند من و "تو"
من بلد نیستم قلمبه سلمبه حرف بزنم، من فقط یارا ام، جدی آبوت قصه ی خودم،
و جودی آبوت قصه ی خودش، میخواد بگه که لطفا بعد از مرگم لباسای رنگی رنگی بپوشید، من معتقدم رنگ ها در کنار هم قشنگن، چه معنا داره یکدست سیاه؟!
اگر یه روزی مرگ مغزی شدم حتما حتما حتما اعضای بدنم رو اهدا کنید. حلالتون نمیکنم اگر این کار رو نکنید (مادرجان با خودتم?)
اگر بخواید میتونید گریه کنید، گریه خیلی خوبه، سبک میکنه، ضعیف بودن نیست :)
حتی اگر بخواید میتونید یه مدت زانوی غم بغل بگیرید، ولی میشه یه خواهشی کنم؟ توی مزاسمِ کوچیکم لطفا دکلمه های شاملو از شعر های حضرت مولانا رو بزارید. و همینطور اهنگ. حتی اگر دوست داشته باشید، با اهنگای شاد یه قر ریزی به کمرتون بدید، حتی با چشمای خیس!
لطفا لطفا لطفا و هزاران بار لطفا مراسم بزرگ و پرخرجی برام نگیرید. من میخوام چیکار پسرِ پسر عموی ننم بیاد اونجا وایسه نسلیت بگه بره اخرشم غیبتمونو کنه؟! یه مراسم خیلی کوچیکِ کم خرج بگیرید با حضور دوستام و فامیلای نزدیک و بجاش بقیه هزینه رو بدید، یدونه، حراقل یدونه بچه رو خوشحال کنید. نمیدونم چجوری. هرجوری که نیاز داشت براش خرج کنید :)
و بدونید که من شادمان رفتم، چون به حد کافی زندگی کردم :)
دیگه بیشتر از این پر حرفی نمیکنم :)
مرگ امید است...!
خب. وصیت نامم دوباره نوشتم،
با شما ام یکم حرف دارم،
(یارا بالای منبر میرود باز)
دخترا، دخترا، یه چیزی میگم اویزه ی گوشتون کنید.
زیبایی خوبه آماااا، زیادی به زیبایی بها ندید.
شما میتونید بدون زیبایی جذاب باشید، قسمت زیبایی رو با یه میکاپ خوب به دست میارید (و منظورم واسه همه نیست، واسه کساییه که میخوان)، و قسمت های دیگه ی جذابیت مثل فن بیان، زبان بدن و... رو با کار کردن روی خودتون به دست میارید و تبدیل میشید به همون زنی که میخواید... :)
و ای همگان، فکرشوکنید که سال بعد این موقع بگید آخییییش ۱۴۰۱ بهترین سال بود ها. بخاطر همون آخیش لذت بخش هم که شده بشین و با خودت خلوت کن و نقاط ضعفت رو توی ۱۴۰۰ پیدا کن و برای یه ۱۴۰۱ خوب اماده کن :)
ماچ ب کله همتون.
امیدوارم عید خوش بگذره :)