دروووووووووود!
امیدوارم توی بهترین حال خودتون باشید :)
چخبرا؟
دو تا ماژیک هایلایت قبلیم رو که یادتونه؟ اینم سومیش باشد که رستگار شویم?
راستش فهمیدم که شاد بودن،یک معجزه نیست، کلید نداره، ورد نداره. مثل بقیه مهارت ها نیاز به تمرین داره. یک روز بتونی دو روز نمیتونی. سه روز بتونی یه روز نمیتونی.
تمرینش میتونه شکر گذاری باشه، و حتی میتونه تلقین باشه. تلقین هم خودش بعضی وقتا کار سازه.
راستش الان مشکلاتم بسیااار بیشتره، بسیااار، ولی من شاد ترم (دیگه مشکلات نا امیدم نمیکنن فقط به مقدار خیلی زیاد عصببم میکنن. قبلا یه افسرده عصبی بودم الان یه غیر افسرده ی عصبی?) چون تلاش میکنم برای شاد بودن. چون تمرین میکنم. چون توی این بلبشو جهان سعی میکنم یه نکته خوب برای شاد بودن پیدا کنم.
و حالا، میخوام یه قدم تازه بردارم، و تکنیک گوگولی جدا سازی رو انجام بدم. واسه کسایی که نمیدونن، این جدا سازی اینجوریه که تو درون خودت شخصیت هایی داری و روشون اسم میزاری. مثلا یه شخصیت داری که مدام خودش رو قربانی این زندگی و گذشته میدونه. اسمشو میزاریم قربانی. یا هر اسمی که میخوایم. یه شخصیت هست یکسره میترسه. نخوری زمین، نکنه راهت ندن، نکنه بمیری؟ این اسمش ترسوعه. میدونی چرا میخوام این کارو بکنم؟ همونطور که خانوم مریم آقایی میگن، وقتی تو به یه شخصیت جا دادی، مکان دادی و اسم براش گذاشتی مثل بچه ی توعه. وقای صداشو میشنوی هول برت نمیداره. هی استرس نمیگیری که این حس ها چیه چرا اینجوری شدم؟ میدونی که صدای بچته. و بچتم دیگه نمیخواد کل زندگیتو ازت بگیره چون بهش جا دادی. جالبه ها. شما ام این کارو بکنید.