یکی دو باری از مادرم شنیدم، که میگفت ما قبل از تو، یلدا و نوروز و... رو جشن نمیگیرفتیم. هفت سینی نمیچیدیم و...! اما از همون سال اولی که تو اومدی فهمیدیم تو عاشق جشن و اینجور چیزایی. از همون اول مجبورمون کردی هفت سین بچینیم. شب یلدا رو دور هم باشیم و... هنوزم هر سال، خودم هفت سین رو میچینم، تخم مرغ رنگ میکنم، و از چند ساعت قبل با کلی ذوق آماده میشم. اما حالا همه چی تغییر کرده. تغییرش دادم. دیگه خانوادمم همراه شدن و تقریبا علاقه مند به جشن ها.
چند وقت پیش که با زرتشت آشنا شدم، دیدم که چقدر از جشن هایی که میگرفتیم زرتشتی بودن و من نمیدونستم. و چقدر زرتست جشن هایی داره که من نگرفتم. مثل جشن های ماهانه.
توی تقویم زرتشت ۹ آذر ماه جسن آذرگان هست، که به تقویم شمسی میشه ۳ آذر ماه. من باز به جشنام اضافه کردم. این روز قشنگ رو، هم جشن میگیرم، پیشنهاد میکنم شما ام شما ام همراهی کنید و این روزو جشن بگیرید :)
خب. اندکی نیز اخبار. من عااااشق نوشتن اخبارم :)
الان نشستم و در حالی که شونه هام مقاومتی در برابر آهنگ امشو شو... نداره این پستو مینویسم. و قطعا امروزم درست مثل جلسه ی قبل، مسئولیت گرم کردن کلاس و قر دادنو به عهده دارم. بهتره از قبل بدنمو اماده کنم?. خب آخه تقصیر من چیه من حوصله جمع سرد رو ندارم. و پریروز که همه ی ۶_۷ نفرمون ساکت بودیم حوصلم سر رفت رفتم وسط قر دادم (شخثیت مجازیمو نگا نکنید چقدر چسناله ست) یخ همه آب شد آخرش دیگه نمیتونستم جمعشون کنم. شاید من زیاد تو پیدا کردن دوست جدید بد نیستم :)
مدرسه که نیست پارتیه?
خب خب خب. همین دیگه. امروزو جشن بگیرید مراقب خودتون باشید ماچ و موچ ب پس کله ی مبارکتون.