به گزارش آلامتو به نقل از psychologytoday ؛هر چقدر هم که تلاش کنیم،باز هم در نهایت دیگران را قضاوت خواهیم کرد.ممکن است قضاوتهای ما بر سر مسائل کوچک باشد،مثلاً یکی از همکاران ما که زمان زیادی را صرف خوردن نهار میکند و به زعم ما میخواهد از زیر بار کار فرار کند.شاید هم قضاوت ما بر سر مساله مهمی باشد،برای مثال وقتی که فردی یک رفتار خودخواهانه دارد یا به احساسات ما لطمه میزند.
روانشناسان معتقدند که قضاوت حاصل تمایل طبیعی ما برای قالببندی جهان بهمنظور معنا دادن به آن است.این قالبها مبتنی بر واقعیت نیستند بلکه بر اساس تجارب قبلی محدود ما که آن را درست و قطعی تلقی میکنیم،شکل میگیرد. بهعبارتدیگر در ذهن ما مکالمهای بیوقفه در جریان است که طی آن واقعیت دیداری و شنیداریمان را با دستهبندی و برچسب زدن معنا میبخشد تا ابهام را بهوضوح تبدیل کند.ذهن آدمی بهطور عام از ابهام گریزان است و تلاش دارد تا هر ابهام و نادانستهای را به داده و وضوح تبدیل کند.
با اینحال این تمایل طبیعی آدمی برای معنادار ساختن جهان،امروزه منشأ بسیاری از آسیبهای اجتماعی،گسست روابط،عصبیت و دردسر شده است.چراکه دلایل و انگیزههای خودآگاه و ناخودآگاه دیگری ما را به قضاوت کردن دیگران برمیانگیزد.
بنا به مطالعات صورت گرفته مهمترین دلایل و انگیزههای قضاوت کردن دیگران به این شرح است:
1. قضاوت بر اساس عادت : قضاوت در مورد دیگران میتواند یک عادت آموختهشده باشد.شما ممکن است در محیطی بزرگشده باشید که فضای منفی حاکم بوده است.مثلاً والدین بر شما و برادر و خواهرانتان سخت میگرفتهاند یا هر رفتار و عملتان را ارزیابی کردهاند یا شاید در مدرسه معلمی داشتهاید که دانش آموزان را به عیبجویی از یکدیگر تشویق کرده است.بدین ترتیب عمل قضاوت کردن دیگران به عادتی پایدار در شما تبدیلشده است.
2.قضاوت بهعنوان مکانیسم دفاعی : قضاوت کردن دیگران برای برخی از افراد به دلیل آسیبهایی است که در کودکی دیدهاند.افرادی که در کودکی فقر،بیتوجهی والدین،سوءاستفاده یا طرد شدن را تجربه کردهاند،در بزرگسالی برای فرار از تجربههای مشابه با قضاوت درباره دیگران بهطور ناخودآگاه در اطراف خود سدی برای دورنگه داشتن مردم ایجاد میکنند.
3.قضاوت برای پنهان کردن ضعف و ناتوانی : قضاوت درباره دیگران میتواند راهی برای پنهان کردن ناتوانیهای شخصیتی ازجمله اعتمادبهنفس پایین باشد. بسیاری از افرادی که در ذهن خود یا در جمع همیشه دیگران را قضاوت و سرزنش میکنند،خودشان را دوست ندارند.ناتوانی آنها در ابراز دلسوزی نسبت به خود،آنها را در دلسوزی نسبت به دیگران ناتوان میکند و این به یک دور باطل تبدیل میشود.بنابراین ما اغلب در مورد دیگران قضاوت میکنیم،زیرا میخواهیم ناتوانیهای خود را پشت قضاوت کردن دیگران پنهان کنیم.بدین ترتیب ما کسی هستیم که مخفیانه به خود آسیب میرسانیم.
4.قضاوت بهعنوان فرافکنی:
گاهی که از رفتار یا خصوصیاتی در خود ناراحت و نگران هستیم آن را به شخص دیگری نسبت میدهیم؛این میتواند تسکینی لحظهای برای ما ایجاد کند،زیرا ما میتوانیم خود را متقاعد کنیم که چیزی را که بسیار ناپسند میدانیم هیچ ارتباطی با ما ندارد.
9 راهکار برای قضاوت نکردن:
1.فکر قضاوت و داوری که به ذهنتان رسید، مکث کنید.
قضاوت کردن دیگران معمولاً بهصورت خودکار به ذهنمان خطور میکند، پس باید یاد بگیرید که چگونه هر از گاهی آنها را متوقف کنید. سعی کنید نسبت به قضاوت کردن دیگران دقت بیشتری نشان دهید، بهبیاندیگر، زمانی که چنین افکاری به ذهنتان میآید، از بررسی کردن آنها خودداری کنید. هنگامیکه متوجه میشوید فکر قضاوت به ذهنتان خطور میکند، اولین کار، اعتراف کردن است. مثلاً وقتی در ذهن خود میگویید: «نمیتوانم باور کنم که او اجازه داده فرزندش با این لباسها از خانه بیرون بیاید»، در این هنگام باید این افکار را متوقف کرده و اعتراف کنید که داشتید در مورد کسی قضاوت میکردید.
2. قضاوتهای خود را به چالش بکشید.
زمانی که فکر قضاوت و پیشداوری به ذهنتان آمد، باید سعی کنید آنها را به چالش بکشید. شما میتوانید بافکر کردن در مورد فرض و گمانهایی که در مورد افراد دارید، افکارتان را به چالش بکشید. مثلاً در مثالی که در بالا ذکر شد، شما گمان میکنید که آن زن مادر بدی است یا اینکه به حد کافی از کودک خود مراقبت نمیکند. بااینحال ممکن است آن مادر روز پرمشغلهای را شروع کرده باشد و از اینکه فرزندش لباس کثیف یا مویی نامرتب دارد، خجالت بکشد.
3.سعی کنید دیگران را درک کنید.
بعدازاین که فرض و گمانهای خود را در مورد وضعیت بررسی کردید، باید راهی پیدا کنید که از طریق آن، نسبت به فردی که در موردش قضاوت داشتهاید، ابراز همدردی و دلسوزی کنید. شما باید راهی بیابید که برای آن رفتار، بهانه پیدا کنید. مثلاً در مورد مادری با فرزند کثیف و ژولیده، میتوانید با خود بگویید بزرگ کردن بچه، کار سختی است و گاهی اوقات همهچیز آنطور که ما برنامهریزی کردهایم، پیش نمیرود. میدانم بعضیاوقات فرزند من هم بالباس کثیف و مویی بههمریخته از خانه بیرون رفته است. در این روش شما با درک وضعیت، از قضاوت دربارهٔ افراد منصرف میشوید.
4. نقاط قوت دیگران را بشناسید.
در مورد رفتارهایی که در افراد دیگر دوست دارید یا حتی عاشق آن هستید، بیشتر فکر کنید، چون به شما کمک میکند تا از قضاوتهای عجولانه پرهیز کنید و بهجای آن، به تحسین افراد بپردازید. سعی کنید در مورد خصوصیاتی که در افراد دیگر وجود دارد فکر کنید، بهویژه آنهایی که در زندگیتان تحسین میکنید. این کار به شما کمک میکند تا از قضاوت در مورد دیگران پرهیز کنید.مثلاً به خودتان یادآوری کنید که همکارتان مهربان است و همیشه وقتی میخواهید چیزی به او بگویید، با تمام وجود به صحبتهای شما گوش میکند. یا به خودتان بگویید که دوستتان خلاق است و گاهی سعی میکند شمارا بخنداند. سعی کنید بهجای تمرکز روی نکات منفی، روی صفات مثبت دیگران متمرکز شوید.
5.کارهایی را که برای دیگران انجام دادهاید فراموش کنید.
اگر حس میکنید دیگران به شما مدیون هستند، شاید فکر کنید باید آنها را قضاوت کنید و این باعث رنجش شما میشود. بهجای آن سعی کنید کمکهایی را که در حق دیگران انجام دادهاید، فراموش کنید. حتی به این فکر کنید که دیگران چهکارها و کمکهایی برای شما انجام دادهاند.اگر کمک خود به دیگران را فراموش نکنید، ممکن است از دوست خود آزردهخاطر شوید، چون به او پول قرض دادهاید و او هنوز پس نداده است. بهجای آن، به تمام رفتارهای خوبی که دوستتان در حق شما انجام داده است، تمرکز کنید.
6.اهداف خود را بهروشنی مشخص کنید.
گاهی اوقات افراد به اهداف خود نمیرسند چون هدفی که در نظر گرفتهاند، غیرعملی است. مثلاً انتظار اینکه تمام پیشداوریها یا قضاوت دیگران متوقف شود، هدف بسیار بزرگی است. کار کردن روی جنبههای مشخصی از یک هدف، عملیتر از درگیر شدن باهدفی بزرگتر و کلیتر است. در مورد اینکه میخواهید چه جنبههایی از قضاوت کردن دیگران را تغییر بدهید، فکر کنید.مثلاً میخواهید قبل از قضاوت از آنها پرسش کنید؟ یا میخواهید راهی برای تبدیل قضاوت منفی و مخرب به انتقاد سازنده بیابید؟ برای اینکه شانس دستیابی به هدفتان را افزایش دهید، ضروری است تا اهداف خود را تا حد امکان واضحتر و مشخصتر کنید.
7. قبل از بیان قضاوت دیگران، صبر کنید.
سعی کنید نظر و قضاوت خود را بلافاصله بعد از کاری که فرد موردنظر انجام میدهد، بیان نکنید. اگر امکان دارد، ابتدا کمی از کار او تعریف کنید و سؤالهایی بپرسید و بعدازآن قضاوت و نظر انتقادی خود را مطرح کنید. (از آن مهمتر قضاوت خود را زمانی با او در میان بگذارید که ضروری باشد. مثلا قبل از انجام دوباره همان عمل) این کار به شما فرصت میدهد که در مورد موضوع و شیوه بیان نظر خود کمی فکر کنید؛ همچنین شانس اینکه نظر و قضاوت شما بازخورد خوبی داشته باشد، بیشتر خواهد شد.
8.قضاوت خود را با «من» شروع کنید، نه «تو».
بهجای اینکه جملهٔ خود را با واژه «تو» شروع کنید، از کلمهٔ «من» استفاده کنید. وقتی قضاوت خود را با «تو» شروع میکنید، چنین به نظر میرسد که میخواهید جروبحث کنید؛ در این صورت فرد مقابل نیز حالت دفاعی به خود میگیرد. مثلاً بهجای اینکه بگویید «تو همیشه وقتی صحبت میکنم حرفم را قطع میکنی»، میتوانید چیزی شبیه این جمله بگویید: «وقتی کسی موقع حرف زدن من، حرفم را قطع میکند، احساس بیهودگی میکنم.»
9.قبل از قضاوت کردن دیگران از خود سؤال کنید.
سؤالات زیر میتواند قضاوت ما را نسبت به ارزشها و نگرشهایی که نسبت به دیگران داریم واقعبینانهتر کند:
- آیا این نگرش یا ارزش صحیح است؟
- آیا به تمام حقایق مرتبط با آن دسترسی دارم؟
- آیا تنها بر یک یا چند بعد منفی تمرکز نکردهام؟
در نهایت به یاد داشته باشید که قضاوت ما از افراد دیگر هیچ ارتباطی با واقعیت و هویت آنها ندارد و تعریف نمیکند که آنها که هستند.اما این را تعریف میکند که ما که و چه هستیم.