هستیا
هستیا
خواندن ۱ دقیقه·۱ ماه پیش

هستیا میخواد ازتون تشکر کنه✨💜

من خیلی ویرگول رو دوست دارم.

خیلی کاربراشو دوست دارم.

خیلی نوشتن رو دوست دارم.

واقعا متاسفم که می‌خوام اینکارو بکنم، ولی یه مدت ویرگول عزیزم رو ترک میکنم، ببخشید که ویرگول رو از این که هست خلوت تر میکنم هرچند بود و نبودم تاثیر زیادی هم نداره 😅

من دچار یه فروپاشی روانی خفیف و تحت درمان شدم، بی پرده بگم خودمم امروز فهمیدم که این اتفاق افتاده.

درس های من الان خیلی مهمه و نمیتونم از اون پا پس بکشم ولی روند درمانم باید باشه.

امیدوارم درمان بشه، درست بشه همه چیز و برگردم دوباره به ویرگول چون خیلی دوستش دارم ...

هستم و تا جایی که در توانم باشه پست هاتونو میخونم ولی دیگه قرار نیست تا یه مدت چیزی بنویسم

شاید هم بعضی وقت ها دلی بنویسم ها! ازم نا امید نشید 🙂

تایپ رمانم هم متوقف کردم، چون به نظرم باید تو شرایط درستی باشم که چیزی بنویسم که قراره دیگران بخونن.

اصلا هم نمی‌دونم چرا این چیزا رو اینجا و الان دارم میگم.

یه مدت هم بود پست هام چرت شده بود ببخشید بخاطر اونم.

این برام سخته ولی خب 🙃

در کل ممنونم که کنارم بودین و ازم حمایت کردید، دوستم بودید و ویرگول رو به سایت مورد علاقه من تبدیل کردید.

خیلی خیلی دوستون دارم 💜💜

یه مدت که بگذره کسی نمی‌فهمه که هستیا تو ویرگول بوده.

یه زمانی می‌نوشته.

ولی امیدوارم با دیدن قلب های بنفشم ته ذهنتون یادم بی افتید🙃🌼✨

شاید آخرین حرف های واقعی هستیا ...)):

ویرگول
نویسنده نور و سایه ... گاهی نهان و گاهی آشکار ...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید