هستیا
هستیا
خواندن ۲ دقیقه·۴ روز پیش

ویالون ها می‌نوازند .../:

`` هر چی دوست داری بنویس ``


رقص آرشه دوباره شروع خواهد شد، ستاره ها سقوط خواهد کرد و ماه به احترام اشک فرشته ها خاموش میشود ...

من آنجا خواهم ایستاد، در دنیای وارانه که خورشید به خود اجازه میدهد جای چشمانت بتابد؛

باران شروع به باریدن میکند و کوه بوسه میزند بر ماه ...

در آنطرف رویاهای خاک خورده، دستانت روی سیم ها به حرکت در می آیند، فرشته ها اشک می‌ریزند و می رقصند.

گل های آفتابگردان به چشمانت خیره میشوند، باد نت ها را از کاغذ جدا می‌کند و مانند طوفان تورا احاطه میکند؛

نجوای زیبای پری های آسمانی که برایت آواز میخوانند و پروانه هایی که روی لباست مینشیند ...

تو با زبانی بسته عشق را فریاد میزنی، تو از اظطراب و شوق می‌نوازی.

همخوانی پریان شهر قصه با صدای رقص نت های تو امواج دریا را به تند تر تپیدن مجبور میکند ؛

با قدرت بنواز، ریتم زندگی را در دستانت حس کن، تو نورانی ترین ستاره در آسمان تاریکی ...

به قدرت آتش درونت اجازه بده وحشیانه زبانه بکشد، فریاد بزن!

با لب های بسته برقص و فریاد بزن!

نام پر قدرتت را، نام زیباترین فرشته عالم را فریاد بزن ...

))؛ 🧡
))؛ 🧡




پ.ن : می‌خوام بنویسم جدا از اینکه می‌خوام درس بخونم، مثلا چی میشه معدلت از بیست بیاد پایین تر ...

چی میشه اگه زندگی کنی ؟ همه اتفاق‌هایی که برام افتاد تقصیر این بود که من از احساساتم گذشتم تا بقیه رو راضی نگه دارم

ولی دیگه بسه و فکر کنم به اندازه کافی تاوان پس دادم، وقتی کسی پشتم نبود که حالم بد بود، اینکه روانشناس تو روم گفت باید ازم یه تست بگیره و سنم کمتر از حد معموله.

همه اونایی که سعی کردم راضی نگهشون دارم پشتمو خالی کردن، گفتن خب که چی ؟ به ما چه ؟

وقتی معدلم از راهنمایی بالا ترین بود کسی نمی‌گفت آفرین ولی افتخار میکردم که کسی نمیتونست ایراد بگیره ازم

من کل این عمر کوتاه لعنتیمو پای قوی بودن و تظاهر به بی نقص بودن گذاشتم ولی حالا خب دیگه نه.

اگه از اول قبول میکردم الان تو پونزده سالگی اینجا نبودم، من زودتر از هر بچه ای حرف زدم، یه سال زود رفتم مدرسه با اینکه نیمه دوم هم بودم.

تقریبا از بچگی سعی کردم بی نقص باشم ولی این نتیجشه، پس بی خیالش، فقط می‌خوام زندگی کنم ...


پ.ن : تازه جمله اول تایپ ویرگول رو دیدم، هرچی دوست داری بنویس ...




بی نقصزندگی
نویسنده نور و سایه ... گاهی نهان و گاهی آشکار ...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید