این اولین نوشته من اینجاست. اولین حضورم.میخوام اینجا بنویسم و دلایل زیادی براش دارم. میخوام بنویسم چون خیلی وقته که میخوام بنویسم. میخوام حرف بزنم چون حرف های نگفته شده م که کوه میشن و تا گلوم میان بالا به امید اینکه بیان بشن.کوه میشن میان توی دستام برای نوشته شدن.این حرف ها خیلی وقته هستن.به امید بیرون اومدن هر بار تا دم در میان و برمیگردن.از همونجا مستقیم میرن تو مغزم و فکر میشن.فکر میشن.هی فکر میشن. میخوام حرف بزنم چون میخوام رک باشم.با خودم از همه بیش تر. میخوام قسمت های دارک تر رو بپذیرم. میخوام بیام حرف بزنم. از روز . از ناکامی ها. شادی ها .بهونه ها.میخوام بنویسم چون فکر میکنم میتونم توش خوب باشم. چون ترس از دست دادن چیزی که وجود نداره تمام ذهنم رو پر کرده و دیگه نمیخوام بهش اجازه بدم.
اولین بار ها ترسناک اند. اولین باری که اعتراف میکنی مشکلی داری. به خودت . به اطرافیانت. اولین باری که میخوای بنویسی. میخوای بری سرکار . اولین باری که حضور داری.
پس میخوام بترسم و حضور داشته باشم. چون نترسیدن خوبه . ولی نترسیدن و راکد بودنی که با خودش میاره ترسناکه . عین مرداب توش غرق میشی و نمیفهمی.
میخوام بنویسم. حتی اگه کسی نخونه