ویرگول
ورودثبت نام
Ayoub
Ayoub
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

صبحت بخیر

راه باز تو را میخواند
راه باز تو را میخواند

ضمن عرض سلام و شب بخیر

معروض میدارم:

شکر خدا امروز زمان فرو ریختن

حد و حصار های فاصله های بین من و تو ورویاهایمان

و زمان قدم گذاشتن به قلمرو تمام خواب انگاره هایمان فرا رسیده است.

و دوباره باز خدا را شکر

متوجه شدیم که این نگرانی نرسیدن

نیز

مثل تمام نگرانی های سابقمان

بی دلیل و بی جهت بوده

و لحظات حال را چه ارزان به گذشته

و دفتر خاطراتمان سپردیم

با ورود مان به آنسوی دیوار

دوباره

شادی های کودکی ،

سلامتی و شور نوجوانی

و ابدیت و جاودانگی را دست در دست هم

بر روی چمنزار بیکران سرزمین رویاها

محو در

تماشای غروبِ تمام دلشوره ها

تجربه خواهیم کرد ...

باشد که من و تو دوباره خنده کنان ،

نگاه در نگاه هم و دست در دست یکدیگر ،

سرزمین سبز زندگی را

بر روی بوم تقدیرمان ، نقاشی کرده

و خالق اثری بی بدیل و پر از رمز و راز

برای تمام عاشقان تنها باشیم

شاید کودکانه باشد ،

اما چه چیزی بهتر

از کودکی دوباره ؟

مگر نه این است که آدمی را

بعد از عمری زندگی

و فراز و نشیب هایش

و بعد از پیری و سپیدی موهایش

دوباره میل به کودکی کرده

و حالت های آن دوران را در خود باز میابد ؟

پس چه خوب است که کودکانه بنویسیم ، گوش کنیم ، بخندیم و بازی کنیم

و همه چیز را آنطور ساده و بی آلایش تجزیه و تحلیل کنیم

و در آخر دروازه ی ورود به ابدیت و جاودانگی را

با پاکی و بازی های کودکانه

بازگشائیم ????

ابدیت جاودانگیدست دستکودکیزندگی
عاشقِ رمان و نویسندگی از ایام کودکی تا به حال و چون در تمامی مشکلات بزرگ و کوچکم با تفکّر اینکه میتونم بنویسم آرامش می یافتم پس تصمیم گرفتم نوشتن رو شروع کنم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید