علیرضا دهشیریدرمغز و فلسفه ذهن·۱ سال پیشدو در یکدر هستی من که دو معشوق است ،حوریْدلبرهر دو که تویی و بستِ هم ، از پا به سردر منظر ذهن همگانی تو نخستدوم ، نزد منی ، ویژه تر از هر دیگربست…
علیرضا دهشیریدرمغز و فلسفه ذهن·۱ سال پیشپیوستگیهاچون توازی جوش داده ، اشک من ، چشمان تو ؟در تقارن ، چون بروید از تن من ، جان تو؟تو چنان شادآفرینی و نگارینگوهرینی ، پس کجاجمع گردد اتصال عل…
علیرضا دهشیریدرمغز و فلسفه ذهن·۱ سال پیشنخِ جهانگیرم که تمام جسم و نیرو با فروضی گیره شد. بسترِ فهم زمینی هم به کمها چیره شد.اولا ، هر بستری چون زیر پاهای خود است؟ثانیا ، جنس نخِ شیرازگ…
علیرضا دهشیریدرمغز و فلسفه ذهن·۱ سال پیشنا-مکانمن در کالبدم ، توجّهم گیرد سوبه قوای مهرورزی که خطا نیست در اوگر در بدنم ، جای و مکانم کو پس؟گر بدنمند نیام ، خط و نشانم پس کو؟قوای مهرورز…
علیرضا دهشیریدرمغز و فلسفه ذهن·۱ سال پیشدیگر-راهجمعی به تکینگی ابدان و روانجمعی پی جوهرند در بود و نشانبا ندای بیم خیامی بخوان:"کای بی خبران ، ره نه این است و نه آن"تکینگی : singularityاب…