فیلم با نزدیک شدن نور چراغ خودرویی از دوردستها درون تاریکی شروع میشود و دستگیری و در واقع ربودن مردی که در ادامه مشخص میشود یکی از سران عالی رتبه نازی در کشتار یهودیان در جریان جنگ جهانی دوم بوده است و بعد بلافاصله تصویر زنی سیگار به دست و غرق در اندیشه.
او هانا آرنت است شخصیتی عجیب و پیچیده که کل داستان فیلم پیرامون او و تفکر منحصر به فردش می چرخد، تفکری که شاید به سختی درک و درست فهمیده شود.
من به شخصه از دیدن این فیلم بسیار لذت بردم. در ابتدا با توجه به ذهنیتی که از ماجرای اردوگاه های یهودیان و آشویتس داشتم تصور میکردم، درخواست هانا برای شرکت در دادگاه (به عنوان یکی از نجات یافتگان این اردوگاه ها) برای ارضاء حس انتقام و لذت بردن از مجازات یکی از مهم ترین افرادی باشد که هم کیشان، دوستان و حتی خانواده این زن را قربانی نژاد پرستی و خودخواهی خود کرده اند.
اما برعکس تصور من، هانا به تنها چیزی که فکر نمیکرد انتقام بود و انگار وجود او خالی از هر حسی بود حتی حس نفرت نسبت به آیشمن. البته در فیلم هم او از طرف اکثر افراد به فردی مغرور و خالی از احساس محکوم شد در صورتی که واقعا اینگونه نبود.
هانا در عین حال که زنی با احساس، همسری عاشق پیشه و رفیقی همدل و استادی متعهد بود، انسان بزرگ و شجاع بود که فارغ از تعصبات نژادی و مذهبی، بسیار متعالی می اندیشید چرا که دغدغه او، انسان بود.
او آیشمن را مقصر می دانست نه به عنوان مسبب قتل عام و کشتار یهودیان بلکه به این جهت که در مواقعی که باید می اندیشید، درست نیندیشیده بود. از نظر هانا، آیشمن یک فرد کاملا عادی بود مثل هر کدام از افراد حاضر در آن جلسه دادگاه که تنها و تنها فقط قانون را اجرا کرده بود و نتوانسته بود در لحظه ای که باید اخلاقی بیندیشد.
"به ابتذال کشیدن شر" یا در واقع به نوعی "معمولی جلوه دادن شر" این مفهومی بود که هانا بر آن اصرار داشت. امری که ما هر روز در مقیاس های کوچک و بزرگ شاهد آن هستیم و شاید به نوعی در این ابتذال شریک می باشیم؛ زمانی که آنچنان مسخ و تحت تاثیر تفکر یا مکتب و مذهبی قرار میگیریم که فردیت و هویت مستقل انسانی خود را از دست می دهیم و توانایی اندیشیدن را از خود سلب میکنیم.
به تصور من از نگاه هانا، نه تنها حکومت، رژیم و یا در واقع تفکر توتالیتر در ایجاد بی عدالتی، جنایت و نسل کشی دخیل بوده است بلکه قربانیانی نیز که سرنوشت قربانی بودن را پذیرفتند در بروز این فاجعه مقصر بوده اند و چه بسا همین قربانیان دیروز با دستیابی به موضع قدرت، به جانیان امروز بدل شوند( امری که نسل ما به عینه در جریان انقلاب اسلامی شاهد آن بود؛ رژیم توتالیتری که با برقراری یک ایدئولوژی فراگیر رسمی و سلب آزادی های فکری و فردی و جنسیتی به اسم برقراری دین آسمانی خدا بر روی زمین با مقدس کردن یک نفر در راس حکومت دیکتاتوری که صرفا فقط اسم جمهوری را یدک میکشد، ما را به قربانیانی بدل کرده است که جز شکوه و شکایت و امید به برگزاری دادگاهی این چنینی برای سردمداران فعلی آن، برای آینده ای که خدا میداند کی قرار است فرا برسد، کاری انجام نمیدهیم.
#هانا_آرنت