سید خانوم
سید خانوم
خواندن ۲ دقیقه·۲ ماه پیش

از آغاز تا اکنون...

عکس هنری گرفتم
عکس هنری گرفتم

چشم روی هم گذاشتیم و یک دهه از زندگی مشترکمان گذشت. ۱۰ سال پیش اصلا به آینده فکر نمی‌کردم. جوان بودم و فکر می‌کردم همه‌چیز دیر می‌گذرد. حالا که به دهمین سالگرد ازدواج‌مان رسیدم می‌فهمم که چقدر همه‌چیز زود می‌گذرد. زندگی، زمان، سن، غم و شادی...

انگار همین چند روز پیش بود که با جناب همسر توی یک‌ خانه فسقلی زندگی را شروع کردیم. انگار همین دیروز بود که من دخترک ۱۸ ساله‌ای بودم و آرزوهایم را توی سرم می‌پروراندم.
یادم‌نمی‌آید ۱۰سال قبل آرزویم چه بود، اما تا جایی که خودم را می‌شناسم قطعا آرزویم آن‌روزها هم کربلا بود.
اصلا اولین دعایی که موقع خواندن خطبه عقد کردم همین بود: اللهم ارزقنا کربلا
بعد آرزوهای دیگری کردم و عاقد هم دعا کرد خدا فرزندان زیادی به ما بدهد. همه خندیدند ما هم ریزریز خندیدم.

آن روزها مثل حالا نبود. نه دستی به صورت می‌کشیدیم و نه خبری از لباس مجلسی و آرایشگاه و شینیون بود. یک روسری سفید سر کرده بودم با چادری که سر بله برون برایم‌ آورده بودند.

تنها کار بزرگی که آن روز بعد از عقد انجام دادیم، این بود که به آتلیه دوست برادر شوهرم رفتیم و چندتا عکس اسپورت گرفتیم. اما آن هم بی‌فایده بود. بعد از ۱۰سال هیچ‌کدام از عکس‌ها دیگر در دسترس نیست. همه‌اش توی سی‌دی بود و سی‌دی توی اثاث‌کشی‌ها شکست. آتلیه هم جمع شد.

برایم مهم نیست که عکسی از آن روزها ندارم. دل به این چیزها نمی‌بندم. هر چه می‌خواهم‌ توی ذهنم حک شده، چه خاطرات خوب و چه خاطرات تلخ. یک روزی بعد از مرگ دوباره همه‌ی آن لحظات را می‌بینم و حس می‌‌کنم. با این تفاوت که نتیجه‌ی همه‌شان مقابلم رویم است.

حالا آلبوم باشد یا نباشد ما خوشبخت نمی‌شویم؟؟
بچه‌ها می‌پرسیدند جریان این عدد ۱۰ چیست؟ فکر می‌کردند کسی ۱۰ساله شده و خودشان خبر ندارند. خندیدم و گفتم:" ۱۰ سال پیش با پدرتون ازدواج کردم"
پسرک غش‌غش خندید و خودش شمع‌هارا روشن کرد. انقدر بچه‌ها عجله داشتند که زود شمع را فوت کردیم و کیک را خوردیم. چندتایی هم با کیک عکس گرفتیم.

احتمالا این عکس‌ها هم مثل عکس‌های دیگری که توی گوشی‌ است لابه‌لای همه‌ی خاطرات خاک بخورد، اما پسرک دوست دارد و همیشه گالری گوشی را چک می‌کند و عکس‌هارا می‌بیند.
ما هم دلمان خوش است به همین چیلیک‌چیلیک عکس گرفتن و ثبت خاطرات مجازی...
شاید روزی خواندن دوباره همه‌ی این خاطرات برایمان جذاب باشد.

این را می‌نویسم برای ۱۰ سال بعد‌. 👇

✨️از خانم‌کاپوچینو به خانم کاپوچینوی ۱۰ سال بعد‌...

💠 من هنوزم آرزویم کربلاست... 💕

أَحَبَّ اللَّهُ مَنْ أَحَبَّ حُسَيْناً
ابد والله ما ننسی حسینا ❤️

۱۴۰۳/۶/۳۱
⏰️ ۲۱:۴۰

۱۰ سالسالگرد ازدواجده سال گذشتده ساله با همیمده سالگی
مادر دو طفل که دوست داره بنویسه...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید