ویرگول چیست؟
ورود ثبت نام
میراحمدی
میراحمدی

متاهل و متعهد.

توسط ۳۲ نفر دنبال می‌شود ۴۷ نفر را دنبال می‌کند
پست‌ها لیست‌ها انتشارات‌
هیچ‌ و پوچ

هیچ‌ و پوچ

از وقتی خانه را جابه‌جا کردیم و به محله‌ی جدید آمدیم، در اطراف‌مان نانوایی سنگک ندیده بودم. چند روز پیش از روی نقشه با گوشی همراهم نانوایی‌…

۲ هفته پیش خواندن ۲ دقیقه
خدایا مکن امید کسی را تو ناامید

خدایا مکن امید کسی را تو ناامید

به گوشه‌ی مبل تکیه داده و پاهایش را توی شکمش جمع کرده است. دستانش را جلوی دهان گرفته و مدام چیزی را زیرلب تکرار می‌کند. بی‌تفاوت به حدقه‌ی…

۳ هفته پیش خواندن ۲ دقیقه
نقاب پرزرق و برق

نقاب پرزرق و برق

سرچراغ بود و مغازه مثل همیشه شلوغ. خانواده‌ها کیپ‌تاکیپ روی میز نشسته بودند و با ولع غذا می‌خوردند. من هم همه‌ی حواسم را به کار داده بودم.…

۳ هفته پیش خواندن ۲ دقیقه
می‌خواهم‌مادر باشم

می‌خواهم‌مادر باشم

می‌خواهم مادر باشمآخی تنهایی؟ دلت گرفته؟؟ گریه نکن. منم مثل تو تنها هستم. از وقتی که مادرم را نمی‌بینم. مثل تو که گوشه‌ی قفس بق می‌کنی توی…

۴ هفته پیش خواندن ۵ دقیقه
اولین دوستت دارم

اولین دوستت دارم

اولین دوستت دارمرو‌به‌روی آینه ایستادم و نگاهی به خط‌و خطوت روی چهره‌ام انداختم. انعکاس نور لامپ بالای سرم، توی مردمک چشمانم برق می‌زند. از…

۱ ماه پیش خواندن ۲ دقیقه
کاش برگردی

کاش برگردی

نمیدوانم همه مثل من موقع کتاب خواندن غرق کتاب می‌شوند یا نه! اما من زمانی به خودم آمدم که همراه ننه رقیه با فرغون دبه‌های آب را به سختی به…

۱ ماه پیش خواندن ۱ دقیقه
عروس بی‌سواد

عروس بی‌سواد

عروس بی‌سوادپشت صندوق نشسته بودم که دیدم یک پیرزن با یک دختر سانتال‌مانتال و دوتا بچه وارد سالن شدند. ساعت حدودا پنج عصر بود و نیلز هم خلوت…

۱ ماه پیش خواندن ۴ دقیقه
برگرد و پس بده تنهایی مرا

برگرد و پس بده تنهایی مرا

کیفم را بغل زدم و چادرم را سر کردم و به سمت میدان شهدا راه افتادم. فاطمه و زهرا هم قرار است به من ملحق شوند. قدم‌زنان به سمت میدان می‌روم ک…

۱ ماه پیش خواندن ۲ دقیقه
روزمرگی یه مادر

روزمرگی یه مادر

عاشق پیاده‌روی صبح‌گاهی هستم، حتی اگر مجبور باشم هدبند را به پیشانی‌‌ام بچسبانم. دست‌‌توی دست با دخترم راهی مدرسه می‌شویم. بادام‌ها‌ را از…

۱ ماه پیش خواندن ۱ دقیقه
همسر شهید امنیت

همسر شهید امنیت

درددلصوت حزین قرآن خواندن پدرت گوش‌هایم را نوازش می‌‌کند. چقدر زود بار سفر خود را بستی و مارا با خاطراتت تنها گذاشتی. تو مثل فرشته‌‌ای به ز…

۲ ماه پیش خواندن ۲ دقیقه
  • ‹
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ›