همیشه برای موضوعات سخنرانی حساس و ریزبین هستم. دوست دارم در مدتی که صحبت میکنم خانمها خسته نشوند و موضوع انقدر جذاب باشد که مرا سوال پیچ کنند.
دیروز توی مجلس هئیت ماهانه در رابطه با راههای جذب رحمت الهی صحبت کردم. میخواهم اینجا هم به سه عامل از راه های جذب رحمت الهی اشاره کنم.
اولین راه جذب رحمت الهی رحمکردن به دیگران است. روزی پیغمبر (ص) مشغول وضو گرفتند بودند، که صدای گربهای امد. متوجه میشوند که گربه تشنه است. دست از وضو میکشند و اول گربه را سیراب میکنند و بعد وضو میگیرند.
خداوند نسبت به رحم کردن به دیگران بسیار حساس است. چه برسد به انسان.
رحم کردن بسیار در عامل جذب رحمت الهی موثر است. وجود بابرکت پیغمبر انقدر روحیه لطیفی داشتند که وقتی میخواستند دستشان را بالا و پایین ببرند انقدر لطیف این کار را انجام میدادند که حتی فضا هم ازرده نشوند. چون هرچیزی که در این عالم وجود دارد دارای روح هستند و خدارا تسبیح میکنند.
یک روزی پیامبر مشغول استراحت بودند. قسمتی از پیراهنشان روی زمین افتاده بود. گربه ای آمد و روی آن قسمت پیراهن خوابید. پیامبر وقتی گربه را دید فرمود قیچی بیاورند و ان قسمت پیراهن را پاره کنند تا بعدا آن قسمت از لباس را وصله کنند. تا گربه ازرده نشود و راحت بخوابد.
حیوانات هم درک و فهم دارند. گربه میدانست کجا بیاید و در کنار چه کسی استراحت کند. در قران هم در ایه ۴۱ سوره نور به درک و شعور حیوانات اشاره کرده است.
دومین عامل جذب رحمت الهی مراعات کردن دیگران است. نسبت به دیگران مراعات داشته باشیم. گاهی وقتی صبح از خواب بیدار میشویم انقدر در کابینت و کمد را با شدت میبندیم که تمام اهل خانه از صدای ما بیدار میشوند و یا در رابطه با ازار همسایه چقدر این روزها اذیت میشویم.
مردم آزاری حرام است. در نهج البلاغه آمده که امیرالمونین وقتی میخواستند به دیدار پیامبر بروند، با ناخنهایشان به در میزدند تا اگر ایشان مشغول استراحت هستند اذیت نشوند.
پس مراعات دیگران یکی دیگر از راه های جذب رحمت الهی است.
سومین نکته در جذب رحمت الهی زهد و تقوا است. در نهج البلاغه آمده که امیرالمومنین کفشهایشان را وصله میکردند. شاید برایتان سوال پیش بیاید که مگر ایشان فقیر بودند؟ قطعا خیر. بلکه ایشان باغها و نخلستانهای زیادی داشتند اما ایشان هیچ وقت پولی نزد خود نگه نمیداشت و همهی داراییهایشان را به فقرا و نیازمندان میدادند.
همهی ائمه و اهل بیت نسبت به تشریفات و چشم تو هم چشمی بیتفاوت بودند.
روزی یکی از همسران پیامبر پردهی زینتی نصب کرده بود. پیامبر وقتی پرده را دید به همسرش فرمود این پرده را بردار. همسرش در جواب علت را جویا شدند و ایشان فرمود:" وقتی به این پرده نگاه میکنم غفلت به من دست میدهد" عامل اصلی همهی گناهها غفلت است. زیرا این دنیا فانیست. یک روزی باید همهچیز را بگذاریم و برویم. چه بهتر که به فکر اعمالمان باشیم.
گاهی بعضی نکات شاید بهظاهر دم دستی و ساده بهنظر بیاید اما رعاست همین نکات کوچک باعث میشود ما به آن سعادت اصلی برسیم.
شهید حججی چطور شهید حججی شد؟؟؟ به این علت که به دیگران رحم میکرد کمک میکرد. شهید ابراهیم هادی هم همینطور...
به قول حاج قاسم شرط شهید شدن شهید بودن است.
ان شاءالله ما هم با رعایت این نکات به آن چیزی که میخواهیم برسیم.
پ ن:اگر این سبک منبریهای مکتوب را دوست داشتید. ادامه میدهم.
سعی میکنم کوتاه و مفید باشه براتون. برای همین سخنرانی ساعتها وقت و مطالعه گذاشتم. دوست داشتم افراد بیشتری بخونن و استفاده کنند.