
روز هشتم رمضان، برای من عطر و بوی ششگوشه امام حسین (ع) را دارد. در این روز، خود را در کنار جوانان بنیهاشم میبینم، در کنار قامت دلربای حضرت علیاکبر (ع)… همان کسی که هرگاه دلم از عالم و آدم لبریز میشود، سفرهی دلم را پیش او میگشایم. همان کسی که برای روضهخوانی، اولین و آخرین بهانهام اوست.
اگر روزی از این دنیا رخت بربستم و فرشتگان مرگ از من پرسیدند: «تو که این همه شعر و روضه خواندهای، اگر بخواهی یکی از فراموشنشدنیترین اشعاری را که در دنیا خواندی را بخوانی، کدام را انتخاب میکنی؟» بیدرنگ خواهم گفت: «دلم را میسپرم به روضه حضرت علیاکبر (ع) آن زمان که امام حسین (ع) با کندههای زانو خود را به بدن اربا اربای پسرش علیاکبر رساند و در زبان حال فرمود: