الهه حکیمی
الهه حکیمی
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

فشرده‌ای از سروده‌های زهرا حکیمی بافقی

بکش دست از سرم یارا؛ بکش یا بر سرم دستی
لبالب کن مرا از باده یا خالی کن از مستی

نوازش کن مرا با مِهر؛ یا... درگیرِ غم‌ها کن
هر آن گونه، که می‌خواهی، تو با حسّ دلم تا کن

دلم رقصد به هر سازی، که می‌سازی برای من
فقط باش و، نِما سایه، صفا را بر سرای من

زهرا حکیمی بافقی (برشی از یک مثنوی)
,.-~*´¨¯¨*•~-.¸,.-~*´¨¯¨*•~-.¸,.-~*´¨¯¨*•~-.¸,.-~* ¯´¨ ¨*•~-.¸.....*
درکم کن و، ترکم نکن؛ یار
تر کم‌ نشد چشمم برایت

بنگر چه سان با جان نشسته
سرتاسرِ حسّم به پایت

زهرا حکیمی بافقی (بندی از یک چهارپاره)
,.-~*´¨¯¨*•~-.¸,.-~*´¨¯¨*•~-.¸,.-~*´¨¯¨*•~-.¸,.-~* ¯´¨ ¨*•~-.¸.....*
از غصّه‌ها آزرده‌ام
از گریه‌ها پژمرده‌ام
از دستِ غم بر گُرده‌ام
صد زخمِ کاری خورده‌ام
امّا هنوز احساس را
دستِ جفا نسپرده‌ام
زهرا حکیمی بافقی (کوتاه‌سروده‌ها)

سایهصفازهرا حکیمی بافقیمثنویچهارپاره
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید