سوالات تحقيق:
نظر به اينكه استفاده از SCC در پروژههاي بتني رو به رشد بوده و مانند ديگر انواع بتنها در برابر تهاجم اسيدسولفوريك، آسيب پذير ميباشد در اين تحقيق خواص رئولوژيكي و مقاومت در برابر حملات اسيدي بتن خودتراكم حاوي نانوسيليس مورد بررسي قرار گرفته است.
روش تحقیق:
جهت دستيابي به خواص خودتراكمي، از يك فوق روان كننده پليكربكسيلات اتري (PCE) و هوازا (AEA) به ميزان 2 و 0.2 درصد نسبت به وزن سيمان استفاده نموديم. مقدار سيمان در تمام طرحها Kg/m3 450 و W/C نيز برابر 0.5 بود. نانوسيليس كلوئيدي با نسبتهاي 2.5، 5 و 7.5 درصد نسبت به وزن سيمان اضافه شد.
نتیجه گیری:
پس از بررسي خواص رئولوژيكي بتن خودتراكم، مقاومت فشاري و درصدهاي كاهش مقاومت فشاري و وزن نمونهها پس از 2، 4 و 6 هفته قرارگيري در محلول 3درصد اسيدسولفوريك محاسبه گرديدند. نتايج حاصله حاكي از اينست كه در بتن خودتراكم شامل 2.5 درصد نانوسيليس، كمترين و دربتن خودتراكم شامل 5 درصد نانوسيليس بيشترين، كاهش مقاومت فشاري بوقوع ميپيوندد.
كلمات كليدي: اسيدسولفوريك، بتن خودتراكم، بيوژنيك، خوردگي، نانوسيليس كلوئيدي
در سرتاسر جهان، سيستمهاي جمعآوري آبهاي زائد شهري مواجه با خوردگي اسيد سولفوريك بيوژنيك (زيست زائيده) بتن ميباشند. اين خوردگي به شدت سلامت زيرساختها را به خطر انداخته و آنها را نيازمند هزينههاي گزاف تعمير و جايگزيني زودتر از موعد سازههاي زوال يافته مينمايد. در شمال غربي اروپا (بلژيك) خوردگي بيوژنيك در حدود 10 درصد از كل مخارج سيستمهاي تصفيه فاضلاب را شامل ميگردد.[1]
بعنوان يك قانون كلي ميتوان پذيرفت كه اسيدها به بتن آسيب ميرسانند. آنها وارد واكنشهاي شيميايي پيچيدهاي مانند واكنشهاي حاصل از تهاجم سولفاتها نميشوند، درنتيجه موجب انبساط و تركخوردگي بتن شده بعلاوه بسادگي اجزاء داراي قابليت انحلال بالا از گيرش سيمان را تجزيه نموده و ساختار كريستالي آن را تخريب و تنها پسماندي فاقد خاصيت چسبندگي بجاي ميگذارند.
2.1. تهاجم اسيد سولفوريك بيولوژيكي بر بتن فاضلابها
اسيد سولفوريكي كه توسط فعاليتهاي ديگر انواع ميكروارگانيسمها توليد شده موجب حملات شديدي به بتن سيستمهاي فاضلاب ميگردد. فاضلابهاي معمول، عموماً تأثيري روي بتن نداشته اما در برخي شرايط، مقدار قابل توجهي سولفيد هيدروژن (H2S) توليد گشته كه بطور غيرمستقيم عامل حملات اسيدي به بتن است. اين امر هنگامي كه اكسيژن فاضلاب بخاطر واكنشهاي هوازي به پايان ميرسد رخ ميدهد. باكتريهاي Desulfovibrio desulfurican اكسيژن مورد نياز رشدشان را با كاهش تركيبات سولفوري آلي و سولفاتهاي غيرآلي و ديگر تركيبات سولفور بدست ميآورند و سپس تكثير مييابند.[2]
خوردگي بتن توسط اسيد سولفوريك را عموماً توسط واكنشهاي ذيل مشخص مينمايند:[19]
(4) Ca(OH)2 + H2SO4 → CaSO4.2H2O
(5) CaSiO2.2H2O + H2SO4 → CaSO4 + Si(OH)4 + H2O
(6) 3CaO.Al2O3.12H2O + 3(CaSO4.2H2O) + 14H2O → 3CaO.Al2O3.3CaSO4.32H2O
محصول واكنش اوليه، كه در سطح بتن مشهود است گچ بوده و همراه با افزايش حجم ميباشد (2.2 برابر حجم واكنش دهندهها)، كه ميتواند تنشهاي كششي در بتن ايجاد نموده و سبب ترك خوردگي و تورق آن گردد. اگر اين گچ شسته نشود، تجمع آن روي سطح بتن ممكن است سرعت خوردگي را به علت بستن منافذ سطحي كند نمايد. [20] واكنشهاي بعدي گچ با فازهاي كلسيم آلوميناتي در ماتريس سيماني ميتواند موجب تشكيل اترينگايت گردد، كه نسبت به گچ، افزايش حجم بيشتري دارد (حدود 7 برابر)، بنابراين منجر به تركهاي ميكروسكوپي و ماكروسكوپي زيادتري ميشود. در مجموع، اسيد سولفوريك، ماتريس سيماني را توسط از بين بردن هيدرات سيليكات كلسيم (C-S-H) تجزيه نموده و سبب كاهش مقاومت آن ميگردد.[19]
Chang و همكاران [21] براي بهبود مقاومت بتن در برابر حملات اسيدي، از دو نوع سنگدانه سيليسي و آهكي استفاده نمودند. سيمانهاي مورد استفاده شامل يك نمونه با سيمان معمولي و ديگري با سيمان دوگانه شامل سرباره كوره بلند و دو سيمان سهگانه شامل سرباره، دودهسيليس يا خاكستربادي و دودهسيليس بود كه نسبت W/C در تمامي نمونهها برابر 0.4 و مقاومت فشاري آنها در بازه MPa 45 تا MPa 58 بود. استوانههاي بتني را در محلول 1 درصد اسيدسولفوريك قرار داده و بطور متناوب تغييرات وزني و مقاومت فشاري آنها مورد بررسي قرار گرفت. بتن شامل سنگدانههاي آهكي و سيمان سهگانه شامل دوده سيليس (7درصد) و خاكستربادي (33درصد)، خواص بهتري (پس از 28 روز غوطهوري تحمل بار KN 448.4، پس از 56 روز KN 463 و پس از 168 روز KN 389) از خود بروز داد.
در پژوهش ديگري [23] تأثير افزودن پليمرهاي مختلف (استايرن اكريليك استر، وينيل كوپليمر و استايرن بوتادين) و دودهسيليس را روي بتنهاي قرار گرفته در محيط اسيدسولفوريك بررسي نمودند كه مشاهده شد افزودن استايرن اكريليك استر مقاومت بهتري دارد.
در تحقيقي كه توسط Aydin و همكاران [24] صورت پذيرفت تأثير خاكستربادي كلاس C در بهبود خصوصيات مكانيكي و مقاومت بتن در برابر حمله اسيدسولفوريك را مطالعه نمودهاند. سيمان را تا 70 درصد با خاكستربادي جايگزين كرده و نتايج نشان دادهاند كه مقاومت بتنهاي عملآوري شده در بخار و شامل خاكستربادي بميزان محسوسي بهبود يافته است و مقاومت طولاني مدت بتنهايي كه بيش از 30 درصد از سيمان آنها با خاكستربادي جايگزين شده كاهش قابل ملاحظهاي داشته (در عملآوري با بخار) و در بتنهايي كه 60 درصد از سيمان آنها با خاكستربادي جايگزين شده نيز (در عملآوري استاندارد) به همين منوال ميباشد.
Tamimi و همكاران [25] نيز مخلوطهاي بتني فوق توانمند ساخته شده از 10 درصد دودهسيليس با درصدهاي متفاوتي از خاكستربادي كه جايگزين سيمان پرتلند شدهاند ساخته و در معرض اسيدسولفوريك و اسيدهيدروكلريك قرار دادند. هدف از اين تحقيق بررسي حدود متفاوت از مصالح جايگزين و كسب مخلوط بهينهاي بود كه بيشترين مقاومت را در برابر حمله اسيدها داشته باشد. پارامتر مورد بررسي، زمان (برحسب هفته) بود كه 20 درصد كاهش وزني نمونههاي غوطهور در محلول اسيدسولفوريك 1 درصد و همين مقدار كاهش وزن، در محلول اسيدهيدروكلريك 1 درصد مشاهده گرديد.
در عناصر سازهاي بتني متعددي، شامل فنداسيونها (آبهاي زيرزميني حاوي اسيدسولفوريك ناشي از اكسيداسيون پيريت در خاكريزها)، كفهاي صنعتي كارخانههاي شيميايي، ديوار زيرزمين ساختمانهاي نزديك به كارخانجات شيميايي، قسمتهاي فوقاني سازهها (به علت باران اسيدي) و غيره،امكان آسيب ديدگي توسط حمله اسيد سولفوريك وجود دارد. [20] بطور مقايسهاي، لولههاي فاضلاب نوع ويژهاي از خوردگي توسط اسيد بيوژنيك را متحمل ميگردند. در موارد قبل، غوطهوري در اسيد شيميايي توانايي شبيهسازي تهاجم توسط اسيد سولفوريك را داراست زيرا كه باكتري در آنها دخيل نميباشد. با اين حال، در مورد سيستمهاي جمعآوري فاضلاب، تركيبي از آزمايشات شيميايي و ميكروبيولوژيكي ميتواند از دقت كافي برخوردار باشد. در تحقيق حاضر، آزمايش غوطهوري شيميايي جهت ارزيابي مقاومت SCC كه در موارد متنوعي مانند فونداسيونها، ديوارها، كفها، لولهها و غيره استفاده ميشود در مقابل اسيدسولفوريك، اتخاذ گرديده است. آزمايش غوطهوري شيميايي بهترين تناسب را با اين هدف دارد زيرا اطلاعات ناچيزي درباره مقاومت SCC در برابر تهاجم اسيدسولفوريك وجود دارد. اين نگرش آزمايشي نتايج عمومي و كليتري در بازه گسترده كاربردها نسبت به آزمايشات ويژه بيوژنيك ارائه مينمايد.
جهت بررسي مقاومت بتن در برابر اسيدسولفوريك، 3 ديدگاه آزمايشي در تحقيقات اتخاذ گرديده است: شيميايي، ميكروبيولوژيكي و تستهاي در محل.[20]
سيمان نوع I مطابق با استاندارد ASTM مورد استفاده قرار گرفت كه تركيب شيميايي آن در جدول (1) ارائه گرديده است. نانوسيليس مورد استفاده از كارخانجات داخل كشور تهيهشده كه نتيجه تجزيه شيميايي آن در جدول (1) نشان داده شده است. از مواد افزودني شيميايي جهت دستيابي به خصوصيات خود تراكمي شامل فوق روان كننده پلي كربكسيلاتي اتري (PCE)، 2 درصد وزني سيمان و هوازا (AEA)، 0.2 درصد وزني سيمان جهت افزايش لزجت استفاده شد. سنگدانههاي مورد استفاده از مصالح محلي تهيه گرديدند که درشت دانه مصرفي با حداکثر اندازه 19mm و ريزدانه با حداکثر اندازه 4.75mm که هردو با رطوبت طبيعي مورد استفاده قرار گرفتند. چگالي شن مصرفي در حدود 2.68 و جذب آب آن 0.5% و چگالي ماسه مصرفي در حدود 2.73 و جذب آب آن 0.8% ميباشد.
آزمايشهاي انجام شده
آزمايش اسلامپ: اين آزمايش جهت ارزيابي خاصيت پرکنندگي بوده [26] که شامل يک مخروط ناقص با قطر 200mm در پايين و 100mm در بالا و ارتفاع 300mm ميباشد که قطر بتن تخليه شده در دو جهت را اندازهگيري کرده و ميانگين آنها گزارش ميگردد.
آزمايش رينگ J: آزمايش رينگ J در دانشگاه paisley توسعه يافت. اين روش جهت بررسي خاصيت عبوري بتن طراحي شده است که شامل مخروط ناقص آزمايش اسلامپ و يک حلقه فلزي با قطر 300mm و ارتفاع 100mm با ميلگردهاي عمود بر صفحه پاييني ميباشد (شکل 5).[26]
در ژاپن توسعه يافت که جهت بررسي خاصيت پرکنندگي بتن با ماکزيمم اندازه سنگدانه 20mm طراحي گرديده است. در اين آزمايش زمان تخليه بتن از داخل قيف مورد بررسي قرار ميگيرد (شکل 6).[26]
آزمايش قيف U: اين آزمايش توسط مرکز تحقيقات فناوري مؤسسه Taisei در ژاپن ابداع گرديد که يک طرف آن را با بتن پر کرده و سپس دريچه را ميگشاييم که در قسمت پاييني دريچهاي با سه ميلگرد φ13 قرار دارد. قيف U خاصيت عبوري SCC را مورد ارزيابي قرار ميدهد(شکل 7).[26]
آزمايش قيف L: اين آزمايش شامل يک جعبه با مقطع مستطيل شکل (شکل 8) ميباشد که جهت اندازهگيري خاصيت عبوري بکار ميرود بدين منظور ارتفاع بتن در ابتدا و انتهاي قسمت پاييني قيف اندازه گرفته شده و نسبت آنها مورد ارزيابي قرار ميگيرد.[26]
آزمايش مقاومت فشاري نمونه استوانهاي: نمونههاي استوانهاي به ابعاد 30*15 سانتيمتر برطبق دستورالعمل ASTM C39 پس از قرار گيري در آب معمولي، در سنين 14، 28 و 90 روزه مورد آزمايش قرار گرفتند.
آزمايش كاهش مقاومت و وزن اسيدي: پس از 14 روز عملآوري در آب، سه نمونه از هر طرح اختلاط در محلول اسيدسولفوريك (H2SO4) 3 درصد براي 2، 4 و 6 هفته در يك ظرف پلاكسيگلاس غوطهور گرديدند. پس از هر دو هفته قرارگيري در اسيد، سطح نمونهها كه بوسيله اسيد خورده شده بود با آب شير شسته و پاك گرديد. مقاومت شيميايي توسط اندازه گيري كاهش وزن (WL) و كاهش مقاومت فشاري (SL) نمونهها به ترتيب توسط معادلات زير مورد ارزيابي قرار گرفت.
كه W1 و W2 وزن نمونهها (برحسب گرم) به ترتيب پيش و پس از هر دوره از غوطهوري ميباشند. و fc1 مقاومت فشاري نمونههاي كنترل و fc2 مقاومت فشاري نمونهها پس از قرارگيري در محيط 3 درصد اسيدسولفوريك در هر دوره است.
در مورد تهاجم اسيدسولفوريك، اگرچه غالباً تشكيل گچ گزارش شده اما در مورد نتايج تشكيل آن، اتفاق نظر وجود ندارد. برخي از مؤلفين معتقدند كه غيرقابلحل بودن نسبي گچ تشكيل يافته سبب ميگردد تا سرعت فرآيند تخريب كاهش يابد در حاليكه برخي ديگر از مؤلفين گزارش نمودهاند كه بخاطر تشكيل گچ، انبساط و تركخوردگي رخ خواهد داد [27].
جريان اسلامپ: چنانچه از شكل 9 مشخص ميباشد نمونه شامل 5 درصد نانوسيليس، بيشترين قطر را در آزمايش جريان اسلامپ از خود نشان داده است و در رده دوم مقدار پيشنهادي مؤسسه EFNARC [26] جاي ميگيرد (66 تا 77 سانتيمتر) كه بتني مناسب تلقي ميگردد. اما در بتنهاي 2.5 و 7.5 درصد نانو، لزجت بتن زياد بوده و در رده اول، قرار دارند (55 تا 65 سانتيمتر) همچنين در هيچيك از بتنها آبانداختگي مشاهده نگرديد.
حلقه J: هرچه اين اختلاف ارتفاع بيشتر باشد بيانگر قابليت عبوري كمتر بتن موردنظر خواهد بود. در بتن شامل 5 درصد نانوسيليس اين اختلاف كمتر از ساير موارد بوده كه نشانگر قابليت عبور برتر اين بتن ميباشد. با اين حال، طبق پيشنهاد EFNARC[26] بتن شامل 2.5 درصد نانوسيليس نيز شرط لازم در اين آزمايش را ارضاء مينمايد (اختلاف ارتفاع كمتر از 1 سانتيمتر) اما بتن شامل 7.5 درصد نانوسيليس كه در آزمايش نيز به شكل گلبرگ بود خاصيت عبوري لازم را ندارد. (شكل 10)
شكل 10- نتايج آزمايش حلقه J
قيف V: اين آزمايش جهت بررسي قابليت پركنندگي بتن خودتراكم، بكار گرفته ميشود. علاوه بر اينكه زمان تخليه بتن از قيف گزارش ميگردد با مشاهدات ديداري، ميتوان نظر خود را در مورد يكنواختي و كيفيت بتن تخليه شده نيز ثبت نمود. زمان عبور در بتن شامل 5 درصد نانوسيليس از سايرين، كمتر بوده و با توجه به پيشنهاد EFNARC[26] در خصوص زمان عبور كه بين 6 تا 12 ثانيه ميباشد، مشاهده ميگردد كه در بتن شامل 7.5 در نانو با زمان 13.4 ثانيه، ضعيفترين خاصيت عبوري كسب شد.
جعبه L: از اين آزمايش جهت ارزيابي خاصيت عبوري بتن خودتراكم، استفاده ميشود. بنابر پيشنهاد EFNARC[26] جهت اقناع شرايط خودتراكمي، نسبت h2/h1 بايد بين 0.8 تا 1 باشد. چنانچه در شكل 12 مشاهده ميگردد تنها بتن شامل 5 درصد نانو است كه اين شرط را ارضاء مينمايد و دو بتن ديگر فاقد نسبت مناسب هستند.
جعبه U: اين آزمايش نيز جهت بررسي توانايي بتن خودتراكم در عبور از موانع ميباشد، اما تفاوت آن با ديگر آزمايشهاي عبوري در اينست كه بتن مورد نظر بايد بتواند برخلاف جهت جاذبه زمين (وزن خود) حركت نمايد. حداكثر اختلاف ارتفاع در طرفين جعبه كه توسط EFNARC[26] پيشنهاد گرديده 3 سانتيمتر ميباشد. با توجه به شكل 13 مشاهده ميگردد كه بتن شامل 7.5 درصد نانوسيليس اين شرط را اقناع نكرده و در بتن داراي 5 درصد نانوسيليس بهترين نتيجه كسب شدهاست.
مقاومت فشاري نمونه استوانهاي: چنانچه در شكل مشاهده ميگردد مقاومت فشاري تمام نمونهها نسبت به زمان افزايش مييابد. با اين حال، بهترين مقاومت فشاري در بتن شامل 5 درصد نانوسيليس كسب گرديده است. همچنين در سن 14 تا 28 روزه، افزايش مقامت بيشتري نسبت به سن 28 تا 90 روزه داشتهايم كه به نظر ميآيد بخاطر سطح ويژه بالاي نانوسيليس چنين اتفاقي رخ دادهاست.
درصد كاهش مقاومت در محيط اسيدي: نتايج حاصل از اين آزمايش براي بتنهاي غوطهور در محيط 3 درصد اسيدسولفوريك در سنين 2، 4 و 6 هفته، ارائه گريده است. نمونهها را قبل از آزمايش با آب شير شسته و سطح آنها را پاك كرده و به مدت 24 ساعت در دماي 20 درجه سانتيگراد قرار داديم. چنانچه در شكل مشاهده ميگردد در نمونه شامل 5 درصد نانوسيليس در تمامي سنين افت مقاومت بيشتري به وقوع پيوسته است. همچنين با افزايش زمان قرارگيري نمونهها در محيط اسيدي، افت مقاومت آنها بيشتر گرديد. كمترين كاهش مقاومت مربوط به نمونه 2.5 درصد نانوسيليس است كه در كل ميتوان اين امر را به PH محلول نانوسيليس (PH=10) نسبت داد.
درصد كاهش وزن در محيط اسيدي: پيش از قرارگيري نمونهها در محلول 3 درصد اسيد سولفوريك، به مدت 24 ساعت آنها را در دماي 20 درجه سانتيگراد، قرار داده و سپس وزن اوليه آنها محاسبه شد. پس از قرارگيري نمونهها و شستشو و پاك نمودن، آنها را به مدت 24 ساعت در دماي 20 درجه سانتيگراد قرار داده و وزن آنها تعيين گرديد، سپس درصد كاهش وزن نمونهها بدست آمد. چنانچه در شكل 15 ديده ميشود تمامي نمونهها در سن 2 هفته، داراي افزايش وزن بودهاند كه مقدار آن با درصد منفي نشان داده شده و تنها در نمونه داراي 7.5 درصد نانو در سن 4 هفتهاي، همچنان افزايش وزن داشتهايم. بعلاوه مشاهده ميگردد كه با افزايش درصد نانوسيليس، درصد كاهش وزن نمونهها كمتر شدهاست.
در اين مقاله پس از تبيين فرآيندها و علل خوردگي بتن توسط اسيدسولفوريك، به بررسي تأثير اين نوع خوردگي در بتنهاي خودتراكم شامل نانوسيليس پرداخته شد كه نتايجي به شرح ذيل حاصل گرديد:
با توجه به اينكه هزينههاي تعمير و نگهداري در سازههاي بتني كه در معرض خوردگي اسيدسولفوريك قرار دارند بسيار گزاف ميباشد لازم است پيش از ساخت، اين امر، مدنظر قرار گرفته و به كيفيت بتن مصرفي، توجه ويژهاي شود.
چنانچه در نتايج آزمايش جريان اسلامپ و قيف V مشاهده گرديد بتنهاي شامل 2.5 و5 درصد نانوسيليس، داراي خواص پركنندگي مقتضي بودند كه البته بتن شامل 5 درصد نانوسيليس، ارجحيت داشت.
با توجه به نتايج آزمايشهاي رينگ J و جعبه U، ديده ميشود كه در اين دو آزمايش بتنهاي شامل 2.5 و 5 درصد نانوسيليس، نتايجي مناسب داشتهاند كه مبين خاصيت عبوري مطلوب اين دو طرح بوده اما در نتيجه آزمايش جعبه L، تنها بتن شامل 5 درصد نانوسيليس است كه در بازه پيشنهادي EFNARC قرار دارد و بنظر ميآيد اين مقدار را ميتوان از حداقل 0.8 به حداقل 0.75 تقليل داد.
در مورد بررسي پديدههاي آبانداختگي و جداشدگي، با توجه به اينكه براي رسيدن به طرحهاي بهينه 16 طرح با درصدهاي متفاوتي از مواد افزودني بررسي گرديدند كه از ارائه آنها احتراز شده است، هيچگونه آبانداختگي و جداشدگي در نمونهها رؤيت نگرديد.
آزمايش مقاومت فشاري نمونههاي استوانهاي نشان ميدهد كه با افزايش دوره عملآوري، در سن 14 تا 28 روزه، افزايش مقاومت بيشتري، نسبت به سن 28 تا 90 روزه، مشاهده گرديد كه اين امر را ميتوان به سطح ويژه بالاي نانوسيليس نسبت داد، همچنين بهترين مقاومت فشاري مربوط به نمونه حاوي 5 درصد نانوسيليس ميباشد.
در آزمايش مقاومت نمونهها در محيط اسيدي، رؤيت گرديد كه با افزايش زمان قرارگيري نمونهها در محيط اسيدي، درصد كاهش مقاومت فشاري آنها افزايش يافته است و همچنين بهترين نتايج (كمترين كاهش مقاومت) مربوط به نمونه حاوي 2.5 درصد نانوسيليس ميباشد.
در بررسي كاهش وزن نمونهها در محيط اسيدي مشاهده گرديد كه در سن 14 روزه، تمام نمونهها و در سن 28 روزه، نمونه داراي 7.5 درصد نانو افزايش وزن داشتهاند. همچنين طولانيتر شدن دوره قرارگيري در محيط اسيدي، ميزان كاهش وزن را زياد ميكند. بعلاوه كمترين كاهش وزنها مربوط به نمونه حاوي 7.5 درصد نانوسيليس بوده است.
منبع : سایت بتن پلاست