ویرگول
ورودثبت نام
Asiyeh mahmoodi
Asiyeh mahmoodiتا بهار راهی نیست!!!35.699738,51.338060
Asiyeh mahmoodi
Asiyeh mahmoodi
خواندن ۳ دقیقه·۸ ماه پیش

گفتم که بانگ هستی او باشم!!!


صفحات مجازی را که باز میکنم پر از استوری و وضعیت تبریک روز دختر است.

هر بار که به این مناسبتهای پوشالی تعیین شده از طرف جمهوری اسلامی نزدیک می شویم به معنای واقعی کلمه تهوع می گیرم از حجم تناقض هایی که مثل یک جرقه وسط بی خیالیهای خودخواسته ام،روشن می شود و همه ی جنایت علیه دختران و زنان را دوباره برایم آشکار می کند.نام های دخترانی که به دست پدر و برادر کشته شدند،زنانی که سرشان به نام غیرت بریده شده است توی سرم تکرار می شود و من می مانم و یک دنیا بیچارگی و خشم و اندوه.

از تمام این نمایش های پوچ و خودنمایی های از سر عقده سرسام می گیرم. هم او که عکس دخترش را با یک لبخند ماسیده روی لبهایش استوری کرده و قربان صدقه اش رفته،اگر دخترش کوچکترین خطایی بکند به اسم غیرت سرش را بیخ تا بیخ می برد.همان هایی که اگر آب باشد شناگر ماهری هستند.

بعد به این فکر می کنم ،شاید خوب است که دختری ندارم. نمی دانم اگر خسته از جنگیدن های متوالی و تحمل ترس ها و دلهره ها که گاهی هم جنسانش به جانش می انداختند؛ به آغوشم پناه می آورد می توانستم به او اطمینان دهم که اینجا ،این قسمت از جهان،خاورمیانه ی مغموم!قرار است جای امنی برای زیستن او باشد؟

می توانستم باد توی گلو بیندازم و از نتیجه ی خوب جنگیدنهای مادرش برای خودش و دخترش بگویم؟یا باید مآیوسانه در اغوشش می گرفتم و از او می خواستم که نه برای روان رنجور خود که برای حسرت های مادرش هم گریه کند.اما شاید به او می گفتم که فرق است میان من و او!

میگفتم که هیچ آغوشی پناه دختران نسل من نبود.حسرت های مادران ما شد عقده و بارید روی احساسات گنگ ما.مایی که آنقدر لابلای حلال و حرام و خوب و بد های مذهبی و عرفی گیر افتادیم که اصلا نفهمیدیم یک دختر باید چه چیز از زندگی طلب کند؟!مایی که فکر کردیم نجابتمان در گرو گم کردن اصالت دخترانگی مان است.ما راه را گم کردیم.ما به میل خودمان زندگی نکردیم.یا اصلا گفتن این تفاوتها چه سودی به حال او داشت؟جز اینکه باری اضافی روی دوشش می گذاشتم،وقتی که در تمام تاریخ بشر زنان،محکوم بودند به تکاپوی بی وقفه برای اثبات خودشان؟!هر نسل به نوعی و هر کسی به روش خاص خودش!

به قول همان جمله ی معروف:«هیچکس به شما هشدار نداده بود،زنانی که پای دویدنشان را بریدید؛دخترانی به دنیا می آورند که بال پرواز دارند؟»

آنها که به قدرت زنان ایمان دارند ،می هراسند از بال گشودن آنها!!!


(میدونم به خاطر به هم ریختگی کلماتم ،خوندنش سخته ولی خب حرف دل بود و در عرض چند دقیقه نوشته شده)


(راستی!دختران ایرانم،زیباترین و جسورترین هستید برای من.سپاس که این روزها با صدای بلند خنده هایتان،موهای پریشانتان در باد،عطرهای دخترانه و گرمتان،نوری هستید در تاریکی این روزهای سیاه و غم انگیز!قطعا شرایط که باب میلمان شد،تمام روزهایی که شما و ما،دختران دیروز،برای آزادیمان جنگیدیم،در قلب تاریخ ثبت خواهد شدو آن وقت است که من تمام روزها را شادی خواهم کرد.)







زن ستیزیآزادی
۳۷
۲۹
Asiyeh mahmoodi
Asiyeh mahmoodi
تا بهار راهی نیست!!!35.699738,51.338060
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید